تک پارتی
تک پارتی کوکـ
جونگکوک که روی تخت بود، سریع روشو برگردوند و گفت
_سریع لباستو بپوش
+(خنده) باشه بابا
ا/ت لباسشو پوشید(اسلاید دوم) و اومد روی صندلی جلوی میز آرایش نشست و گفت
+بانی کوچولو نمیخوای بیای موهامو خشک کنی؟
_(خنده) چ...(حرفش قطع شد) این چیه پوشیدی؟ برو عوضش کن
+حالا چرا؟
_چون خیلی بازه و بدن لعنتی تو هم تحریک کنندس
+(خنده) رگ غیرتتو یه جا دیگه حروم کن بانی خوشگلم. درضمن چون خیلی دوسش دارم عوضش نمیکنم
_عوضش کن وگرنه هیچ جا نمیریم!
+(خنده ی شدید) عِـــــــه ولم کن
ا/ت شروع به دویدن کرد و همزمان خیلی میخندید و کوکی هم با خنده دنبالش میدوید...
+(نفس نفس) با... شه ولی... عوض... ش نم...یکنم فق... ط روش یه... کت... می... پوشم
_وای به حالت اگه کتتو دربیاری
+باشه بابا تواَم
_دلت خیلی تنبیه های منو میخوادا آره؟
+وای نه توروخدا نکن...
کوکی به سمت ا/ت رفت و اونو بغل کرد و سرشو به سینش فشردو گفت
_تو دلیل آرامش من در این زندگی نکبت واری... بخاطر تو زندگی میکنم... بخاطر تو میخندم... بخاطر تو گریه میکنم... بخاطر تو حاضرم بمیرم
+تو هم همینطور بانی کوچولوی من
خمارییییی🙂😂
جونگکوک که روی تخت بود، سریع روشو برگردوند و گفت
_سریع لباستو بپوش
+(خنده) باشه بابا
ا/ت لباسشو پوشید(اسلاید دوم) و اومد روی صندلی جلوی میز آرایش نشست و گفت
+بانی کوچولو نمیخوای بیای موهامو خشک کنی؟
_(خنده) چ...(حرفش قطع شد) این چیه پوشیدی؟ برو عوضش کن
+حالا چرا؟
_چون خیلی بازه و بدن لعنتی تو هم تحریک کنندس
+(خنده) رگ غیرتتو یه جا دیگه حروم کن بانی خوشگلم. درضمن چون خیلی دوسش دارم عوضش نمیکنم
_عوضش کن وگرنه هیچ جا نمیریم!
+(خنده ی شدید) عِـــــــه ولم کن
ا/ت شروع به دویدن کرد و همزمان خیلی میخندید و کوکی هم با خنده دنبالش میدوید...
+(نفس نفس) با... شه ولی... عوض... ش نم...یکنم فق... ط روش یه... کت... می... پوشم
_وای به حالت اگه کتتو دربیاری
+باشه بابا تواَم
_دلت خیلی تنبیه های منو میخوادا آره؟
+وای نه توروخدا نکن...
کوکی به سمت ا/ت رفت و اونو بغل کرد و سرشو به سینش فشردو گفت
_تو دلیل آرامش من در این زندگی نکبت واری... بخاطر تو زندگی میکنم... بخاطر تو میخندم... بخاطر تو گریه میکنم... بخاطر تو حاضرم بمیرم
+تو هم همینطور بانی کوچولوی من
خمارییییی🙂😂
۶.۶k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.