فیک جونگ کوک فصل۲ پارت ۱۶
*باش
ظهر
دینگ دینگ
(صدای در)
+بله
مرده:از اداره پلیس هستیم لطفا درو باز کنید
(بچه ها ی نکته کوک و جونگ سو داخل حیاط هستن و صدای در و نمیشنون و کوک از دیوار شیشه ای که خونه رو از حیاط جدا میکنه ا/ت رو میبینه و بدو میاد داخل خونه)
_کیه ا/ت
+میگه از اداره پلیسه
_وایسا من درو باز کنم تو هم برو پیش جونگ سو
+باش
(ا/ت رفت)
_بله بفرمایید
شی..شین وو
چرا دیشب اومدی دم در خونمون
ت..تو اینجا چیکار میکنی(صاحب کار قدیمیش)
عوضی حروم زاده
(شین وو ی دونه محکم زد در گوش کوک که لبش پاره شد)
×با پدر من درست حرف بزن
_چی پدرت
×اره پدرم مشکلیه؟ هااا
(با داد شین وو ا/ت ترسید و وقتی به در نگاه کرد شین وو رو دید سریع از در پشتی رفت خونه یونا و جونگ سو رو داد بهش خودش اومد خونه که دید کوک نیست و ی نامه تو حیاطه که کاغذش یکم خونیه و بخاطر همین در و پنجره هارو بست رفت پیش یونا)
+یونا
یونا
لطفا بگو تهیونگ زود بیاد
تورو خدا
(بچه ها ا/ت کلا با گره حرف میزنه خودتون تصور کنید)
نیم ساعت بعد
÷سلام چی شده
چه بلایی سر کوک اومده
+اون عوضی بردش😭😭😭😭
تورو خدا کمکم کننن😭😭😭😭😭
÷کی بردش
+شین وو😭😭😭😭
÷بگو ببینم چی شد
+(ا/ت در حال توضیح دادنه و چون هق هقاش خیلی زیاد بود یهو تهیونگ اعصبی میشه)
÷درست حرف بزن ببینم (داد)
+(کامل توضیح داد)
÷باشه شما برید خونه ی نامجون اون پلیسه و بادیگارد تو خونش داره اینجا امن نیست
+تورو خدا..هق... بهم خبر بده...هق
÷باشه
ظهر
دینگ دینگ
(صدای در)
+بله
مرده:از اداره پلیس هستیم لطفا درو باز کنید
(بچه ها ی نکته کوک و جونگ سو داخل حیاط هستن و صدای در و نمیشنون و کوک از دیوار شیشه ای که خونه رو از حیاط جدا میکنه ا/ت رو میبینه و بدو میاد داخل خونه)
_کیه ا/ت
+میگه از اداره پلیسه
_وایسا من درو باز کنم تو هم برو پیش جونگ سو
+باش
(ا/ت رفت)
_بله بفرمایید
شی..شین وو
چرا دیشب اومدی دم در خونمون
ت..تو اینجا چیکار میکنی(صاحب کار قدیمیش)
عوضی حروم زاده
(شین وو ی دونه محکم زد در گوش کوک که لبش پاره شد)
×با پدر من درست حرف بزن
_چی پدرت
×اره پدرم مشکلیه؟ هااا
(با داد شین وو ا/ت ترسید و وقتی به در نگاه کرد شین وو رو دید سریع از در پشتی رفت خونه یونا و جونگ سو رو داد بهش خودش اومد خونه که دید کوک نیست و ی نامه تو حیاطه که کاغذش یکم خونیه و بخاطر همین در و پنجره هارو بست رفت پیش یونا)
+یونا
یونا
لطفا بگو تهیونگ زود بیاد
تورو خدا
(بچه ها ا/ت کلا با گره حرف میزنه خودتون تصور کنید)
نیم ساعت بعد
÷سلام چی شده
چه بلایی سر کوک اومده
+اون عوضی بردش😭😭😭😭
تورو خدا کمکم کننن😭😭😭😭😭
÷کی بردش
+شین وو😭😭😭😭
÷بگو ببینم چی شد
+(ا/ت در حال توضیح دادنه و چون هق هقاش خیلی زیاد بود یهو تهیونگ اعصبی میشه)
÷درست حرف بزن ببینم (داد)
+(کامل توضیح داد)
÷باشه شما برید خونه ی نامجون اون پلیسه و بادیگارد تو خونش داره اینجا امن نیست
+تورو خدا..هق... بهم خبر بده...هق
÷باشه
۳۷.۸k
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.