بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
کلمه نکاح نیز از این قاعده الفاظ و واژگان در ادبیات مستثنی نمیباشد. ابایی نداریم که بیان داریم نکاح در اصل به رابطه زناشویی گفته میشود و منظور از زناشویی نیز به روابط جنسی زن و مرد است و نه هرگونه ارتباط یا صمیمت و یاحتی عشق بین آنان.این ارتباط جنسی یابدون هیچ قید،شرط و چهارچوبی که حقوقی را به طرفین مترتب نماید صورت میگیرد که در اصطلاح قرآنی و فقهی به آن زناگفته میشود و یا درچهارچوب تعریف شده و باحقوق و تعهدات معینی برای طرفین صورت میگیرد که به آن عقد نکاح یا عقد ازدواج گفته می شود.
عقد نکاح و یا ازدواج در تمامی ادیان، مذاهب، فرهنگها و مکاتب وجود دارد و به همین خاطر حتی درغرب به اصطلاح آزاد یا بت پرستان چین، ژاپی و کلاً خاوردور نیز به هر مرد و زنی که با یک دیگر رابطه زناشویی بر قرار کنند، همسر نمیگویند و آنها را در مدارک، ادارات، محاوره و اذهان عمومی متأهل نمی شناسند و ازحقوق و جایگاه متأهلین بر خوردار نمیباشند.
زن و مرد وقتی متأهل قلمداد میگردند که روابط زناشویی آنان بر اساس اصول و قانونی باشد که به آن ازدواج می گویند. لذا در فرهنگ دهخدا نیز در معنای نکاح، عمل زناشویی - جماع با عقد زناشویی معنی شده است و این ازدواج یا نکاح با عقدی که در هر دین، مکتب و فرهنگی به گونهاست محقق میگردد. لذا اسلام ازدواج سایر ادیان و حتی فرهنگها را قبول داشته و به رسمیت میشناسد.
پس وقتی حضرت شعیب (ع) به حضرت موسی (ع) میفرماید: قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ، یعنی: من قصد دارم یکی از دو دخترم را به نکاح تو درآورم، یعنی قصد دارم یکی از آن دو به عقد نکاح یا عقد ازدواج تو درآیند؛ همسر یک دیگر شوید و روابط مشروع زناشویی با هم داشته باشید. تولید مثل کرده و خانواده تشکیل دهید. در این ارتباط تعریف شده،جایگاه شوهر، زن، فرزند،پدر، مادر، محرم، نامحرم، نفقه، ارث و معلوم و محقق شود و حقوق مادی و معنویاش بر شما مترتب گردد.
در عقد زناشویی طبق احکام اسلام نیز تأکید شده که حتماً باید کلمات نکاح یا ازدواج قید شود تا چگونگی ارتباط زناشویی بین زن و مرد در تعاریف، حقوق و عقود معلوم باشد.
این عقد - قرارداد مانند هرعقد و قرارد دیگری، خطبه،صیغه یابیانی دارد که وقوع آن را محقق و معلوم مینماید.(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
کلمه نکاح نیز از این قاعده الفاظ و واژگان در ادبیات مستثنی نمیباشد. ابایی نداریم که بیان داریم نکاح در اصل به رابطه زناشویی گفته میشود و منظور از زناشویی نیز به روابط جنسی زن و مرد است و نه هرگونه ارتباط یا صمیمت و یاحتی عشق بین آنان.این ارتباط جنسی یابدون هیچ قید،شرط و چهارچوبی که حقوقی را به طرفین مترتب نماید صورت میگیرد که در اصطلاح قرآنی و فقهی به آن زناگفته میشود و یا درچهارچوب تعریف شده و باحقوق و تعهدات معینی برای طرفین صورت میگیرد که به آن عقد نکاح یا عقد ازدواج گفته می شود.
عقد نکاح و یا ازدواج در تمامی ادیان، مذاهب، فرهنگها و مکاتب وجود دارد و به همین خاطر حتی درغرب به اصطلاح آزاد یا بت پرستان چین، ژاپی و کلاً خاوردور نیز به هر مرد و زنی که با یک دیگر رابطه زناشویی بر قرار کنند، همسر نمیگویند و آنها را در مدارک، ادارات، محاوره و اذهان عمومی متأهل نمی شناسند و ازحقوق و جایگاه متأهلین بر خوردار نمیباشند.
زن و مرد وقتی متأهل قلمداد میگردند که روابط زناشویی آنان بر اساس اصول و قانونی باشد که به آن ازدواج می گویند. لذا در فرهنگ دهخدا نیز در معنای نکاح، عمل زناشویی - جماع با عقد زناشویی معنی شده است و این ازدواج یا نکاح با عقدی که در هر دین، مکتب و فرهنگی به گونهاست محقق میگردد. لذا اسلام ازدواج سایر ادیان و حتی فرهنگها را قبول داشته و به رسمیت میشناسد.
پس وقتی حضرت شعیب (ع) به حضرت موسی (ع) میفرماید: قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ، یعنی: من قصد دارم یکی از دو دخترم را به نکاح تو درآورم، یعنی قصد دارم یکی از آن دو به عقد نکاح یا عقد ازدواج تو درآیند؛ همسر یک دیگر شوید و روابط مشروع زناشویی با هم داشته باشید. تولید مثل کرده و خانواده تشکیل دهید. در این ارتباط تعریف شده،جایگاه شوهر، زن، فرزند،پدر، مادر، محرم، نامحرم، نفقه، ارث و معلوم و محقق شود و حقوق مادی و معنویاش بر شما مترتب گردد.
در عقد زناشویی طبق احکام اسلام نیز تأکید شده که حتماً باید کلمات نکاح یا ازدواج قید شود تا چگونگی ارتباط زناشویی بین زن و مرد در تعاریف، حقوق و عقود معلوم باشد.
این عقد - قرارداد مانند هرعقد و قرارد دیگری، خطبه،صیغه یابیانی دارد که وقوع آن را محقق و معلوم مینماید.(ادامه دارد...)
۱.۲k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.