Fraud of life

زنگ خورد
منو او... یعنی جیمین رفتیم سر جامون نشستیم استاد اومد
+خب بچه ها کتابای علوم رو
باز کنید...
*در و زدن*
+بله؟
-میتونیم بیایم
+بفرمایید
اونا شوگا و...
شوگا:استاد من میتونم برم سر جام
+برو اما زنگ که خورد تو دفتر
منتظرتونم
-چشم...
*شوگا اومد سمتم*
شوگا:برات یه سوپرایز دارم
ا/ت:...
شوگا:زنگ که خورد میبینی
*ا/ت*
من دارم کم کم از اونا میترسم
وقتی که شوگا داشت حرف میزد هعی به اون دختره چشمک میزد یعنی چه بلایی میخوان سرم بیارن؟
استاد:ا/ت جواب سوالمو بده
-اا... اما... استاد میشه سوالتون رو تکرار کنید
+ا/ت حواست کجاست
یه سوالو جواب ندادی منفی
-ا اما استاد میشه سوالو تکرار کنید
شوگا:دختر کوچولو بگو بلد نیستم چرا تقلا میکنی
استاد:هر دوتاتون ساکت باشید
ا/ت بگو
که درسته که میگن
زمانی که نور به جسم میرسه ما میتونیم ببینیم
-استاد در واقع درواقع
+در واقع چی ا/ت؟
+این تفکر غلط
-توضیح بده
+ زمانی که نور به جسم بتابه ما میتونیم اون رو ببینین
-بشین
+چشم
*ا/ت*
من از شدت استرس لکنت گرفتمو
اون شوگااحمق روی زخمم نمک میپاشید
*پرش زمانی نیم ساعته*
زنگ خورد و من رفتم سمت کمدم
و...
(چرا انقد داره چرت میشه)