عشق یا نفرت پارت ۶
ته: ولی وقت کلاس نمیذاره...
من: لعنتییییییی پاشووووو(با داد)
ته: با داد گفت لعنتی پاشو.....
منم نزدیک بود کر بشم از روش بلند شدم.
من: تهیونگ دیگه یه بار دیگه به هم نزدیک بشی میکشمت.
ته: دیگه بسه نمیخوام که هیچی بشنوم.
ساکت (با داد و عصبانیت)
من: تهیونگ خیلی با تندی و عصبانیت داد زد .
منم از سر عصبانیت زیاد خواستم از کلاس برم بیرون که تهیونگ دستمو گرفت.
من: دستمو ول کن کیم تهیونگ.
ته: وایسا ..وایسا نه نرو بیا کلاستو شروع کنیم.
من: هه ..
چه رویم داری میدونی؟؟؟ خیلی پرویی. خیلی خیلی .بعد از کلی داد و فریاد میای دنبالم بیا کلاسو شروع کنیم؟؟
ته: خواهش میکنم وایسا. دستشو تند تر گرفتم دختره بدبخت خوب بود دستش نشکست. کم کم رفتم جلو و به دیوار برخورد کرد.
رفتم جلو چونشو بالا آوردم و گفتم : مواظب حرف زدنت باش کوچولو. با من طرفی کیم تهیونگ. یادت باشه که با کی طرفی.
بعدش رفتیم وسط سالن و رقص رو شروع کردیم . عالی میرفت ولی به خودش نمیگم. البته یه تیکه رو اشتباه رفت رفتم از پشت کمرشو گرفتم و گفتم باید اینطوری بری.
ولی اصلا هیچ حرفی باهام نداشت و فقط من صحبت میکردم.
نمیدونم چرا ولی احساس میکنم که ناراحت شده.
پایان پارت ۶
برای این پارت هیچ ایده ای نداشتم بخاطر این کم نوشتم.
برای ادامه داستان لایک این پارت بیاد ۴۰ به بالا باشه بعد پارت بعدرو میزارم.
دوستون دارم به فاصله ی ایران تا کره.
بوس بوس بوس بای💚💚💚💞💞💞❤🤗❤🤗💋🤗🤗💋🤚🏻🤚🏻🤚🏻
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #تکست_خاص #عاشقانه #پست_جدید #تکست_ناب #تنهایی #خاصترین #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
من: لعنتییییییی پاشووووو(با داد)
ته: با داد گفت لعنتی پاشو.....
منم نزدیک بود کر بشم از روش بلند شدم.
من: تهیونگ دیگه یه بار دیگه به هم نزدیک بشی میکشمت.
ته: دیگه بسه نمیخوام که هیچی بشنوم.
ساکت (با داد و عصبانیت)
من: تهیونگ خیلی با تندی و عصبانیت داد زد .
منم از سر عصبانیت زیاد خواستم از کلاس برم بیرون که تهیونگ دستمو گرفت.
من: دستمو ول کن کیم تهیونگ.
ته: وایسا ..وایسا نه نرو بیا کلاستو شروع کنیم.
من: هه ..
چه رویم داری میدونی؟؟؟ خیلی پرویی. خیلی خیلی .بعد از کلی داد و فریاد میای دنبالم بیا کلاسو شروع کنیم؟؟
ته: خواهش میکنم وایسا. دستشو تند تر گرفتم دختره بدبخت خوب بود دستش نشکست. کم کم رفتم جلو و به دیوار برخورد کرد.
رفتم جلو چونشو بالا آوردم و گفتم : مواظب حرف زدنت باش کوچولو. با من طرفی کیم تهیونگ. یادت باشه که با کی طرفی.
بعدش رفتیم وسط سالن و رقص رو شروع کردیم . عالی میرفت ولی به خودش نمیگم. البته یه تیکه رو اشتباه رفت رفتم از پشت کمرشو گرفتم و گفتم باید اینطوری بری.
ولی اصلا هیچ حرفی باهام نداشت و فقط من صحبت میکردم.
نمیدونم چرا ولی احساس میکنم که ناراحت شده.
پایان پارت ۶
برای این پارت هیچ ایده ای نداشتم بخاطر این کم نوشتم.
برای ادامه داستان لایک این پارت بیاد ۴۰ به بالا باشه بعد پارت بعدرو میزارم.
دوستون دارم به فاصله ی ایران تا کره.
بوس بوس بوس بای💚💚💚💞💞💞❤🤗❤🤗💋🤗🤗💋🤚🏻🤚🏻🤚🏻
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #تکست_خاص #عاشقانه #پست_جدید #تکست_ناب #تنهایی #خاصترین #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۳۲.۰k
۲۲ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.