read my ill lucks(پارت ۱۵)

منم میتونم تا ابد بگم استاد لاس زدنی چون واقعیه!
دنده رو عوض میکنم:
-حاالام خفه شو و بزار از روزم لذت ببر م.
هودیمو با یه تی شرت سفید اورسایز عوض میکنم و رو ماسه ها دراز میکشم.
هندزفریمو می ذارم تو گوشم و آهنگ baby جاستینو پلی میکنم.
جونگکوک؟
اوه به چیزم!
اون میتونه بره همه دخترای ساحلو بکنه فقط ازش عاجزانه درخواست میکنم دست از سر
من برداره!
با محو شدن صدای جاستین وسط آهنگ میچرخم و با دیدن لبای جونگکوک پشمام
میریزه.
-چی میخوای؟
پوزیشنمون اینطوریه که من رو به آسمون دراز کشیدم،اون به پهلو دراز کشیده سمت من
و دستش رو موهامه.
لباشو میچسبونه به گوشم و زمزمه میکنه:
-میخوام واست بخونم.
باشه!بخون!فقط خواهش میکنم لباتو از رو گوشم بردار چون نمیدونم محض رضای فاک
چرا یه چیزی اون پایین داره میزنه به سرش!
میخواستم اینا رو بگم اما به جاش فقط زمزمه میکنم:
-با...باشه.
تک خنده ای میکنه و صداش نزدیک گوشم به نظر هات میاد.نفس داغش وارد گوشم
میشه.
_I know you love me, I know you care
لعنت بهت.
just shout whenever, and I’ll be there -
ازت متنفرم.
you are my love, you are my heart-
.فاک
and we will never ever, ever be apart -
دارم دیوونه میشم.
are we an item? Boy quit playing-
!بمونم زنده نمیتونم
“we’re just friends”-
....
what are you saying?-
متنفرم که دارم باهات میخونم!
تا این جمله سکوت میکنه و فقط گوشم رو مک میزنه:
سکوت میکنه و بوسه ای روی گوشم می زاره.اینجا چه خبره؟من چرا جفتک نمیندازم؟￾mine, mine be always d’you thought
چرا صداش این قدر خوبه؟
چرا نمیتونم کنار بزنمش؟