فیک پسر عمو غیرتی من
پارت ۵
جونگ وون.خاله اتتتتت
ات.جانم
جونگ وون.چرا عموم کوک اینجوریه
ات.ولش کن
جونگ وون.باشه
کوک.ات
ات. بله
کوک.لباست خوشگله
ات.معلوم نی چقدر خورده.اروم.
کوک.چبزی گفتی
ات.امم نه نه
م.ات.اتتتتتتتتتتت
ات.جانم مامان
م.ات.ببا اینجا
ات میره تو آشپزخونه
ات. جانم
م.ات.بیا جونگ پوت رو ببر سرگرم کن مزاحم کار ما نشه
ات.جونگ چون زود باش دنبال من بیا تا اتاق من مسابقه دو میزاریم
جونگ وون.۱،۲،۳
و بدو بدو میرن توی اتاق ات
جونگ وون.هورااا من ... خاله ات
ات.جونگ چون زود باش به مامان بابام بگو بیان
جونگ وون.چی شده
تا در حالی که قفسه سینش گرفته
ات.زود باش . نفس نفس اییییییی
جونگ وون میره توی حال
جونگ وون.عمو زن عمو
م.ات.جانم
جونگ وون.خاله است حالش خوب نی
م.ات.چیییی
جونگ کوک حالش برگشته
م.ات.کوک زود باش ماشین رو روشن کن
کوک.چشم
کوک میره و ماشین رو روشن میکنه
(نکنه.آقایون فقط کوک هست)
مامان ات میره و ات رو بغل میکنه و میزاره تو ماشین
م.ات.کوک ببرش بیمارستان من نمیتونم
کوک.چشم
ات.کوک توروخدا زود باش درد دارممممممم .گریه.
کوک.الان میرسیم
ات.جیغغغغفغغ
کوک.اروم باش .نگران .
وقتی رسیدن کوک ات رو به.غل کرد و برد تو بیمارستان
کوک.دکتر
د.بفرما
کوک.قفسه سینش یهو درد گرفت
د.ببرش تو اتاق شماره ۴۴
کوک . چشم
ات رو میبره تو اتاق
دکتر اومد
بعد از چند دقیقه دکتر اومد بیرون
کوک.چی شد
د.ایشون مشکل قفسه سینه نداشتن تا حالا
کوک.نه
د.ولی ایشون مشکوکن که مشکل قفسه سینه داشته باشن باید چنتا آزمایش ازشون بگیریم
کوک.باشه ولی چه زمانی
#فیک
جونگ وون.خاله اتتتتت
ات.جانم
جونگ وون.چرا عموم کوک اینجوریه
ات.ولش کن
جونگ وون.باشه
کوک.ات
ات. بله
کوک.لباست خوشگله
ات.معلوم نی چقدر خورده.اروم.
کوک.چبزی گفتی
ات.امم نه نه
م.ات.اتتتتتتتتتتت
ات.جانم مامان
م.ات.ببا اینجا
ات میره تو آشپزخونه
ات. جانم
م.ات.بیا جونگ پوت رو ببر سرگرم کن مزاحم کار ما نشه
ات.جونگ چون زود باش دنبال من بیا تا اتاق من مسابقه دو میزاریم
جونگ وون.۱،۲،۳
و بدو بدو میرن توی اتاق ات
جونگ وون.هورااا من ... خاله ات
ات.جونگ چون زود باش به مامان بابام بگو بیان
جونگ وون.چی شده
تا در حالی که قفسه سینش گرفته
ات.زود باش . نفس نفس اییییییی
جونگ وون میره توی حال
جونگ وون.عمو زن عمو
م.ات.جانم
جونگ وون.خاله است حالش خوب نی
م.ات.چیییی
جونگ کوک حالش برگشته
م.ات.کوک زود باش ماشین رو روشن کن
کوک.چشم
کوک میره و ماشین رو روشن میکنه
(نکنه.آقایون فقط کوک هست)
مامان ات میره و ات رو بغل میکنه و میزاره تو ماشین
م.ات.کوک ببرش بیمارستان من نمیتونم
کوک.چشم
ات.کوک توروخدا زود باش درد دارممممممم .گریه.
کوک.الان میرسیم
ات.جیغغغغفغغ
کوک.اروم باش .نگران .
وقتی رسیدن کوک ات رو به.غل کرد و برد تو بیمارستان
کوک.دکتر
د.بفرما
کوک.قفسه سینش یهو درد گرفت
د.ببرش تو اتاق شماره ۴۴
کوک . چشم
ات رو میبره تو اتاق
دکتر اومد
بعد از چند دقیقه دکتر اومد بیرون
کوک.چی شد
د.ایشون مشکل قفسه سینه نداشتن تا حالا
کوک.نه
د.ولی ایشون مشکوکن که مشکل قفسه سینه داشته باشن باید چنتا آزمایش ازشون بگیریم
کوک.باشه ولی چه زمانی
#فیک
۶.۵k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.