پرش زمانی به خونه*
پرش زمانی به خونه*
ات رو گزاشتم رو تخت خودم رفتم لباسمو عوض کردم نشستم رو تخت روش اونور بود و خجالت میکشید
یونگی : برگرد
ات ویو *
یهو بهم گفت برگرد
با خجالت سرمو برگردوندم
یهو منو از روی تخت بلند کرد
روم خیمه زد آروم لباشو گزاشت بین لبام اولین بوشم بود و اون بابام بود
یونگی ویو*
دیگه تحمل نداشتم بوسیدمش
از روش بلند شدم
یونگی : اولا فک نکن این چیز برای تو بی مجازات در میاد تنبیه داری ولی متفاوت دوما من عاشقتم
ات ویو*
بهم گفت تنبیه دارم گفت عاشقمه تا اومدم چیزی بگم دوباره بوسیدم ول همکاری کردم
ات: منم دوست دارم ولی من دخترتم
یونگی: اون تیکش با من
( بعد رفتن سراغ بحث اصلی😐🤣)
اصبح با دلدرد بیدار شدم یونگی بیدار کردمو گفتم بردم حموم و زیر دلمو ماساژ داد و اینگونه بابام به ددیم تبدیل شد
ات رو گزاشتم رو تخت خودم رفتم لباسمو عوض کردم نشستم رو تخت روش اونور بود و خجالت میکشید
یونگی : برگرد
ات ویو *
یهو بهم گفت برگرد
با خجالت سرمو برگردوندم
یهو منو از روی تخت بلند کرد
روم خیمه زد آروم لباشو گزاشت بین لبام اولین بوشم بود و اون بابام بود
یونگی ویو*
دیگه تحمل نداشتم بوسیدمش
از روش بلند شدم
یونگی : اولا فک نکن این چیز برای تو بی مجازات در میاد تنبیه داری ولی متفاوت دوما من عاشقتم
ات ویو*
بهم گفت تنبیه دارم گفت عاشقمه تا اومدم چیزی بگم دوباره بوسیدم ول همکاری کردم
ات: منم دوست دارم ولی من دخترتم
یونگی: اون تیکش با من
( بعد رفتن سراغ بحث اصلی😐🤣)
اصبح با دلدرد بیدار شدم یونگی بیدار کردمو گفتم بردم حموم و زیر دلمو ماساژ داد و اینگونه بابام به ددیم تبدیل شد
۷.۹k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.