𝐩𝟐
𝐩𝟐
با صدای زنگ موبایلش از خواب بیدار شد. نگاهی به دور و برش انداخت. با دیدن چهره ی جذاب دوست پسرش در حالی که به زیباترین حالا ممکن کنارش خوابیده بود لبخندی زد و موبایلشو برداشت. مادرش بود : سلام چیه مامان؟
& دختره ی هرزه رفتی کدوم قبرستونی رفتی؟
_ بهت گفتم که برای 𝟏 ماه میرم مسافرت.
& تو باید بجای مسافرت تو خونه ی شوهر باشی باید الان یه بچه داشته باشی. ناسلامتی 𝟐𝟕 سالته. دختره ی.......
ا.ت تلفن قطع کرد. خسته شده بود از دعواهای هر روزش با پدرو مادرش. از بچگیش اونا فقط برادرشو دوست داشتن و هیچوقت به اون اهمیت نمیدادن. شاید به خاطر همین بود که اینقدر خشک و سرد بود.
+ مامانت بود؟ ( با لحن خوابالودی)
_ ببخشید میدونی چقدر بهم گیر میده.
+ اشکال نداره عزیزم. بدنت درد نمیکنه؟
پک عمیقی به سیگارش زد و گفت : یه ذره. میتونیم بریم حموم بدنمو ماساژ بدی؟
تهیونگ درحالی که ا.ت رو براید استایل بغل کرده بود گفت: معلومه که میشه فرشته ی من.
تهیونگ وان حمام رو آماده کرد و داخلش نشست. ا.ت آروم سرشو به سینه ی تهیونگ چسبوند و خودشو تسلیم حرکات نوازش گونش کرد.
+ میشه سیگارتو بدی منم بکشم؟
_ اوهوم بیا.
+ مرسی.
پکی به سیگار زد و به کارش ادامه داد . یواش سرشو برد تو گردن دختر و آروم زمزمه کرد : دیشب که خیلی شب خوبی داشتیم برای راند صبح اماده ای؟
_ نه. ولی به پیشنهاد بهتر دارم.
+ چی؟
دختر در حالی که لباش تقریبا به لبای تهیونگ چسبیده بود گفت : بوسه.
و لب هاشو رو لبای مرد رو به روش گذاشت. .......
لایک یادتون نره 💖
با صدای زنگ موبایلش از خواب بیدار شد. نگاهی به دور و برش انداخت. با دیدن چهره ی جذاب دوست پسرش در حالی که به زیباترین حالا ممکن کنارش خوابیده بود لبخندی زد و موبایلشو برداشت. مادرش بود : سلام چیه مامان؟
& دختره ی هرزه رفتی کدوم قبرستونی رفتی؟
_ بهت گفتم که برای 𝟏 ماه میرم مسافرت.
& تو باید بجای مسافرت تو خونه ی شوهر باشی باید الان یه بچه داشته باشی. ناسلامتی 𝟐𝟕 سالته. دختره ی.......
ا.ت تلفن قطع کرد. خسته شده بود از دعواهای هر روزش با پدرو مادرش. از بچگیش اونا فقط برادرشو دوست داشتن و هیچوقت به اون اهمیت نمیدادن. شاید به خاطر همین بود که اینقدر خشک و سرد بود.
+ مامانت بود؟ ( با لحن خوابالودی)
_ ببخشید میدونی چقدر بهم گیر میده.
+ اشکال نداره عزیزم. بدنت درد نمیکنه؟
پک عمیقی به سیگارش زد و گفت : یه ذره. میتونیم بریم حموم بدنمو ماساژ بدی؟
تهیونگ درحالی که ا.ت رو براید استایل بغل کرده بود گفت: معلومه که میشه فرشته ی من.
تهیونگ وان حمام رو آماده کرد و داخلش نشست. ا.ت آروم سرشو به سینه ی تهیونگ چسبوند و خودشو تسلیم حرکات نوازش گونش کرد.
+ میشه سیگارتو بدی منم بکشم؟
_ اوهوم بیا.
+ مرسی.
پکی به سیگار زد و به کارش ادامه داد . یواش سرشو برد تو گردن دختر و آروم زمزمه کرد : دیشب که خیلی شب خوبی داشتیم برای راند صبح اماده ای؟
_ نه. ولی به پیشنهاد بهتر دارم.
+ چی؟
دختر در حالی که لباش تقریبا به لبای تهیونگ چسبیده بود گفت : بوسه.
و لب هاشو رو لبای مرد رو به روش گذاشت. .......
لایک یادتون نره 💖
۱۰.۸k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.