پارت 9
پارت 9
..........
.................
ات.
ویو بعد از اینکه اومدم خونه یه نقشه شومی براش کشیدم (نقشه رو نمیگم خودتون می فهمید)
بعد کشیدن نقشه گرفتم خوابیم مثل همیشه
......
صبح پاشدم حاضر شدم تا راه بیوفتم مدرسه
....
+واییی که بود پوستر ها یادم بره
.....
تو راه به یونا زنگ زدم و نقشه رو بهش گفتم
.........
رسیدم مدرسه دونبال یونا می گشتم که پیداش کردم پس از سال حا
.......
یونا سلام ات خوبی زود بگو باید چیکار کنیم تا نیومدن
......
+باید پوستر هارو بچس بونیم دیوار مدرسه
تا آبروی جیمین خانه خوستاخ بره
........
یونا
یه نگاهی به پوسترا کردم عکس جیمین بود و روشم نوشته بود جیمین متجاوز کار واقعن خیلی خطر ناک بود ولی ات هم دوستمه من باید کمکش کنم
...............
ات
+یونا تایید کرد و شروع کردیم به چسبوندن پوستر
ها که بعد از تموم شدن یونا رفت کلاس منم رفتم پشته بوم که یه جیغ بلندی زدم که یول به خودم
.........
یونگی
~در آرامش خوابیده بودم که همون دختره دیروز اومد و خوابمو ریخت به هم می خواستم منم سرش جیغ بکشم که دلم نیود
.........
~هوو آدم قبل جیغ زدن به اطرافش نگاه میکنه
......
+امم ببخشید ندیدمت
........
~باشه حالا واسه چی میگی ایول به خودم
.....
ات
یادم افتاد دوست جیمین پس بهش نگفتم تا به جیمین خبر نده
....
+امم هیچی فقط شادی میکردم
.....
~باشه
ولی واقعن خیلی آزار دهندیی
.....
+چی من من کجام آزار دهندست
........
~صدات
.........
ات
وقتی این حرف رو گفت که من آزار دهندم عصابم ریخت بهم و رفتم یه نیشگون گرفتم از صورتش
... ـ.
~هووو چیکار میکنی صورتم درد گرفت(با داد)
...
+دیدی حالا تو آزار دهندی
این حرفو زدم و از اونجا رفتم پیش یونا
....
(بچه ها زیاد نوشتم دیگه تا پارت بعد حمایتم کنید)
..........
.................
ات.
ویو بعد از اینکه اومدم خونه یه نقشه شومی براش کشیدم (نقشه رو نمیگم خودتون می فهمید)
بعد کشیدن نقشه گرفتم خوابیم مثل همیشه
......
صبح پاشدم حاضر شدم تا راه بیوفتم مدرسه
....
+واییی که بود پوستر ها یادم بره
.....
تو راه به یونا زنگ زدم و نقشه رو بهش گفتم
.........
رسیدم مدرسه دونبال یونا می گشتم که پیداش کردم پس از سال حا
.......
یونا سلام ات خوبی زود بگو باید چیکار کنیم تا نیومدن
......
+باید پوستر هارو بچس بونیم دیوار مدرسه
تا آبروی جیمین خانه خوستاخ بره
........
یونا
یه نگاهی به پوسترا کردم عکس جیمین بود و روشم نوشته بود جیمین متجاوز کار واقعن خیلی خطر ناک بود ولی ات هم دوستمه من باید کمکش کنم
...............
ات
+یونا تایید کرد و شروع کردیم به چسبوندن پوستر
ها که بعد از تموم شدن یونا رفت کلاس منم رفتم پشته بوم که یه جیغ بلندی زدم که یول به خودم
.........
یونگی
~در آرامش خوابیده بودم که همون دختره دیروز اومد و خوابمو ریخت به هم می خواستم منم سرش جیغ بکشم که دلم نیود
.........
~هوو آدم قبل جیغ زدن به اطرافش نگاه میکنه
......
+امم ببخشید ندیدمت
........
~باشه حالا واسه چی میگی ایول به خودم
.....
ات
یادم افتاد دوست جیمین پس بهش نگفتم تا به جیمین خبر نده
....
+امم هیچی فقط شادی میکردم
.....
~باشه
ولی واقعن خیلی آزار دهندیی
.....
+چی من من کجام آزار دهندست
........
~صدات
.........
ات
وقتی این حرف رو گفت که من آزار دهندم عصابم ریخت بهم و رفتم یه نیشگون گرفتم از صورتش
... ـ.
~هووو چیکار میکنی صورتم درد گرفت(با داد)
...
+دیدی حالا تو آزار دهندی
این حرفو زدم و از اونجا رفتم پیش یونا
....
(بچه ها زیاد نوشتم دیگه تا پارت بعد حمایتم کنید)
۴۰۱
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.