جزای کارت(سه پارتی درخواستی)p1
درخواستی
#سه_پارتی
#جیمین
《وقتی از خیانتش به تو بچه داره!》
****&****
《جزایکارت p1》
علامت ا.ت_ علامت جیمین+ علامت جیهو^
ویو ا.ت؛
در ماشینو بسته و به طرف خونه قدم برداشتم تو راه با فکر کردن به جیمین لبخندی به لبم امد اون تنها کسی بود که وقتی مثل سگ خستم میتونه آرومم کنه این خنده با صدا های که از داخل خونه میومد محو شد صدای داد جیمین بود بدو بدو رفتم سمت در و با کلیدم باز کردمو رفتم تو..
جیمین داشت با یه دختر دعوا میکرد کمی که توجه کردم فهمیدم اون دختره منیجرشه
درو بستم ولی اونقد گرم دعوا بودن که متوجه من نشدن رفتم جلو به خاطر اینکه از موضوع خبردار بشم شنوا وایستادم..
+مننن عاشققق ا.تم چرا نمیفهمییی اون فقط یه اشتباه بوددد..
ا.ت که منگ نگاه میکرد با حرف دختره دنیا تو سرش ویران شد..
^من حامله اممم جیمیننن من حامله ام اشتباهت باعث این شدههه باید خسارتشو بدی..
_اینجا..چه خبره؟
جیمین و جیهو همزمان برگشت سمت ا.ت که جیمین با دیدن ا.ت ترسید و به خودش لرزید
ا.ت با قدم های آهسته ولی محکم که صدای پاشنه بلندش کل فضای سکوتو میشکست به طرف اونا حرکت کرد..
_همین الان یکیتون برام توضیح بدین زود(کمی بلند)
دختره که میدونست ا.ت پلیسه و صدرصد بعد حرفش میزنه لهش میکنه دهنشو بسته نگه داد که جیمین زود رفت جلو دست ا.تو گرفت و شروع کرد به گریه کردن
ا.ت که ماجرا رو کلا تونست تشخیص بده دستای جیمینو محکم ول کرد و رفت عقب..
#سه_پارتی
#جیمین
《وقتی از خیانتش به تو بچه داره!》
****&****
《جزایکارت p1》
علامت ا.ت_ علامت جیمین+ علامت جیهو^
ویو ا.ت؛
در ماشینو بسته و به طرف خونه قدم برداشتم تو راه با فکر کردن به جیمین لبخندی به لبم امد اون تنها کسی بود که وقتی مثل سگ خستم میتونه آرومم کنه این خنده با صدا های که از داخل خونه میومد محو شد صدای داد جیمین بود بدو بدو رفتم سمت در و با کلیدم باز کردمو رفتم تو..
جیمین داشت با یه دختر دعوا میکرد کمی که توجه کردم فهمیدم اون دختره منیجرشه
درو بستم ولی اونقد گرم دعوا بودن که متوجه من نشدن رفتم جلو به خاطر اینکه از موضوع خبردار بشم شنوا وایستادم..
+مننن عاشققق ا.تم چرا نمیفهمییی اون فقط یه اشتباه بوددد..
ا.ت که منگ نگاه میکرد با حرف دختره دنیا تو سرش ویران شد..
^من حامله اممم جیمیننن من حامله ام اشتباهت باعث این شدههه باید خسارتشو بدی..
_اینجا..چه خبره؟
جیمین و جیهو همزمان برگشت سمت ا.ت که جیمین با دیدن ا.ت ترسید و به خودش لرزید
ا.ت با قدم های آهسته ولی محکم که صدای پاشنه بلندش کل فضای سکوتو میشکست به طرف اونا حرکت کرد..
_همین الان یکیتون برام توضیح بدین زود(کمی بلند)
دختره که میدونست ا.ت پلیسه و صدرصد بعد حرفش میزنه لهش میکنه دهنشو بسته نگه داد که جیمین زود رفت جلو دست ا.تو گرفت و شروع کرد به گریه کردن
ا.ت که ماجرا رو کلا تونست تشخیص بده دستای جیمینو محکم ول کرد و رفت عقب..
۱۱.۷k
۲۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.