پ24
پ24
ویو ته
رفتیم پایین ناهار خوردیم جیمین و کوک و جین ظرفا رو جمع کردن و کوک و جیمین هم رفتن شستنشون
و اومدن روی کاناپه پیش ما نشستن
حوصلم سر رفته بود پس بهشون گفتم
ته. ایشششش حوصلم سر رفته بیاین جرعت حقیقت بازی کنیم
نامجین. موافقممممم
یونگی. منم موافقم
نامجین،یونگی و ته.(نگاه کوکمین کردن)
کوک، جیمین. باشههه
بطری رو دور دادم جیمین و جین
جیمین. ج یا ح
جین. ج
جیمین. امممم.. اها برو بپر تو استخر اب یخ
جین. یا مسیح.. باشه
نامی. یخ میزنی دیونه
ته. اخه این چه کاریه بچه(روبه جیمن)
یونگی. اهم اهم
ته. حرفم رو پس میگیرم بچه نیستی
جین پرید تو استخر
نامی. برو لباست رو عوض کن
جین. من خوبم هیچیم نیست
بطری رو دور دادم کوک و یونگی
یونگی. ج یا ح
کوک. اممم ح
ته. یونگی(درگوشی باهاش حرف زد) میشه؟
یونگی. باشه.. تا حالا بهت تجا*وز شده؟
کوک. نععععع
نامی. اخه این چه سوالیه
یونگی. سواله
جین. دور بده
بطری رو دور دادم بالاخره نوبت کوک و جیمین رسید
کوک. جیمین یونگی رو دوست داری؟
جیمین. نه.. اخخخ دستم
یونگی. فراموش کردی دستت داخل دستگاهه
جیمین.(سکوت)
نامی. بیخیال تهیونگ دورش بده
بطری رو دور دادم نامجون و خودم
ته. ج یا ح
نامی. ح
ته. تا حالا جین رو بوس کردی
نامی. اره
جین. عههههههههههه
کوکمین. اووووووو
جین. دردددددد
بطری رو دور دادم بالا خره خوم و یونگی
ته. ج یا ح
یونگی. ج
ته. جیمین رو ببوس
یونگی رفت سمت جیمین و بوسه سطحی روی لباش گذاشت
8ساعت بعد
ویو کوک
ساعت 11 شب بود تهیونگ بهم گفت
اتاقش رو بهش نشون بدم منم بردمش بهش نشون بدم چون خدمت کارا اتاقش رو مرتب کرده بودن و خودش اتاق رو ندیده بود براش همه چیز رو توضیح دادم و بهش هم گفتم موقع استراحت نگران نباشه چون نه صدایی از اتاق میره بیرو نه میاد داخل
کوک. هی هی هی چکار میکنی؟
بله ته کوک رو اسیر کرد
ته.(به کوک اهمیت نداد و شروع کرد بوسیدنش)
ته بهم اهمیت نداد و بوسیدم بعد 2مین گاز ریزی از لبم گرفت و منم برای اینکه دوباره اینکار رو نکنه
همرا هیش کردم
ادامه در کامنت👇🏻
ویو ته
رفتیم پایین ناهار خوردیم جیمین و کوک و جین ظرفا رو جمع کردن و کوک و جیمین هم رفتن شستنشون
و اومدن روی کاناپه پیش ما نشستن
حوصلم سر رفته بود پس بهشون گفتم
ته. ایشششش حوصلم سر رفته بیاین جرعت حقیقت بازی کنیم
نامجین. موافقممممم
یونگی. منم موافقم
نامجین،یونگی و ته.(نگاه کوکمین کردن)
کوک، جیمین. باشههه
بطری رو دور دادم جیمین و جین
جیمین. ج یا ح
جین. ج
جیمین. امممم.. اها برو بپر تو استخر اب یخ
جین. یا مسیح.. باشه
نامی. یخ میزنی دیونه
ته. اخه این چه کاریه بچه(روبه جیمن)
یونگی. اهم اهم
ته. حرفم رو پس میگیرم بچه نیستی
جین پرید تو استخر
نامی. برو لباست رو عوض کن
جین. من خوبم هیچیم نیست
بطری رو دور دادم کوک و یونگی
یونگی. ج یا ح
کوک. اممم ح
ته. یونگی(درگوشی باهاش حرف زد) میشه؟
یونگی. باشه.. تا حالا بهت تجا*وز شده؟
کوک. نععععع
نامی. اخه این چه سوالیه
یونگی. سواله
جین. دور بده
بطری رو دور دادم بالاخره نوبت کوک و جیمین رسید
کوک. جیمین یونگی رو دوست داری؟
جیمین. نه.. اخخخ دستم
یونگی. فراموش کردی دستت داخل دستگاهه
جیمین.(سکوت)
نامی. بیخیال تهیونگ دورش بده
بطری رو دور دادم نامجون و خودم
ته. ج یا ح
نامی. ح
ته. تا حالا جین رو بوس کردی
نامی. اره
جین. عههههههههههه
کوکمین. اووووووو
جین. دردددددد
بطری رو دور دادم بالا خره خوم و یونگی
ته. ج یا ح
یونگی. ج
ته. جیمین رو ببوس
یونگی رفت سمت جیمین و بوسه سطحی روی لباش گذاشت
8ساعت بعد
ویو کوک
ساعت 11 شب بود تهیونگ بهم گفت
اتاقش رو بهش نشون بدم منم بردمش بهش نشون بدم چون خدمت کارا اتاقش رو مرتب کرده بودن و خودش اتاق رو ندیده بود براش همه چیز رو توضیح دادم و بهش هم گفتم موقع استراحت نگران نباشه چون نه صدایی از اتاق میره بیرو نه میاد داخل
کوک. هی هی هی چکار میکنی؟
بله ته کوک رو اسیر کرد
ته.(به کوک اهمیت نداد و شروع کرد بوسیدنش)
ته بهم اهمیت نداد و بوسیدم بعد 2مین گاز ریزی از لبم گرفت و منم برای اینکه دوباره اینکار رو نکنه
همرا هیش کردم
ادامه در کامنت👇🏻
۱۳.۳k
۲۵ تیر ۱۴۰۳