بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
وطن مؤمن جنت المأوا میباشد. وطن جایی است که انسان از آن جا باشد، در آن سکنا و آرامش و ابدیت بگیرد. نه جایی که بیاختیار در آن وارد شده و بی اختیار از آن خارج می گردد.
ح) - حبّ الوطن مِن الایمان، از یک سو تصریح دارد که محبت حیات جاوید اخروی از ایمان است و غیر مؤمن به همین دنیا دل بسته است و علاقهای به آن ندارد؛ و هم تصریح دارد که همین وطن اعتباری را نیز فقط مؤمنان دوست دارند. چنان چه در همیشه تاریخ و از جمله انقلاب و همین جنگ تحمیلی هشت ساله خودمان نشان شاهد بودیم که وقتی وطن مرز و بوم به خطر میافتد، اغلب وطندوستان، وطن فروش میشوند. یا به خارج فرار می کنند، یا در داخل برای دشمن خدمات ارائه میدهند و یا به گوشهای خزیده و دائم نق میزنند، اما مؤمنین از یک وجب خاک این کشور نیز حراست می کنند و در دفاع از تمامیت ارضی وطن شان، جان و مال را فدا میکنند و البته فی سبیل الله، نه فی سبیل وطن. و نیز شاهدیم که به اصطلاح وطن گرایان، هر وقت جنگ تمام میشود، سریعاً بر می گردند و شعار وطن، وطن میدهند و خود را وارث و مالک همه چیز میدانند. با وقاحت تمام، همه گذشته و عملکرد خود در مقابل وطن را فراموش میکنند، برای هموطنان و مدافعان وطن کمترین ارزشی قائل نمیشوند، سعی میکنند همه را حذف کنند و خودشان میراث خوار خون مدافعین وطن گردند.
پس، درست این است که بگوییم، با دینداری و ایمان میشود از وطن دفاع کرد، اما به صرف وطندوستی، نه می شود از دین دفاع کرد و نه از وطن.
ط)- اگر وطن بخواهد جایگزین دین گردد، یعنی تفرقه بین انسانها، چرا که هر کس وطنی دارد، نه تنها از وطن خود دفاع میکند، بلکه مایل است هر روز به طول و عرض وطنش افزوده شود. همین یعنی جنگ و خونریزی و از بین رفتن انسانیت و تمامی ارزشها.
اما، توحید، وحدتآور است و نوع دوستی، تعاون، رعایت حقوق بشر و حفظ ارزشهای انسانی را به ارمغان میآورد. لا إله الا الله- یعنی هیچ چیزی جایگزین، آلترناتیو، مثل، مانند، شبیه و همگون با الله جلّ جلاله نیست، لذا هیچ چیزی ارزش پرستیده شدن از سوی انسان و سایر مخلوقات را ندارد، به جز الله جلّ جلاله.(پایان)
پاسخ قسمت دوم :
وطن مؤمن جنت المأوا میباشد. وطن جایی است که انسان از آن جا باشد، در آن سکنا و آرامش و ابدیت بگیرد. نه جایی که بیاختیار در آن وارد شده و بی اختیار از آن خارج می گردد.
ح) - حبّ الوطن مِن الایمان، از یک سو تصریح دارد که محبت حیات جاوید اخروی از ایمان است و غیر مؤمن به همین دنیا دل بسته است و علاقهای به آن ندارد؛ و هم تصریح دارد که همین وطن اعتباری را نیز فقط مؤمنان دوست دارند. چنان چه در همیشه تاریخ و از جمله انقلاب و همین جنگ تحمیلی هشت ساله خودمان نشان شاهد بودیم که وقتی وطن مرز و بوم به خطر میافتد، اغلب وطندوستان، وطن فروش میشوند. یا به خارج فرار می کنند، یا در داخل برای دشمن خدمات ارائه میدهند و یا به گوشهای خزیده و دائم نق میزنند، اما مؤمنین از یک وجب خاک این کشور نیز حراست می کنند و در دفاع از تمامیت ارضی وطن شان، جان و مال را فدا میکنند و البته فی سبیل الله، نه فی سبیل وطن. و نیز شاهدیم که به اصطلاح وطن گرایان، هر وقت جنگ تمام میشود، سریعاً بر می گردند و شعار وطن، وطن میدهند و خود را وارث و مالک همه چیز میدانند. با وقاحت تمام، همه گذشته و عملکرد خود در مقابل وطن را فراموش میکنند، برای هموطنان و مدافعان وطن کمترین ارزشی قائل نمیشوند، سعی میکنند همه را حذف کنند و خودشان میراث خوار خون مدافعین وطن گردند.
پس، درست این است که بگوییم، با دینداری و ایمان میشود از وطن دفاع کرد، اما به صرف وطندوستی، نه می شود از دین دفاع کرد و نه از وطن.
ط)- اگر وطن بخواهد جایگزین دین گردد، یعنی تفرقه بین انسانها، چرا که هر کس وطنی دارد، نه تنها از وطن خود دفاع میکند، بلکه مایل است هر روز به طول و عرض وطنش افزوده شود. همین یعنی جنگ و خونریزی و از بین رفتن انسانیت و تمامی ارزشها.
اما، توحید، وحدتآور است و نوع دوستی، تعاون، رعایت حقوق بشر و حفظ ارزشهای انسانی را به ارمغان میآورد. لا إله الا الله- یعنی هیچ چیزی جایگزین، آلترناتیو، مثل، مانند، شبیه و همگون با الله جلّ جلاله نیست، لذا هیچ چیزی ارزش پرستیده شدن از سوی انسان و سایر مخلوقات را ندارد، به جز الله جلّ جلاله.(پایان)
۵۰۰
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.