(وقتی باهم رفته بودین استخر....) پارت ۲ (اخر)
#جونگین
#استری_کیدز
آروم انگشت شصتش رو نزدیک به لبات که حالا بخاطر اینکه سرت زیر آب رفته بود...خیس شده بودن کرد و لمس کوچیکی به لبات زد
آروم آروم چشماش خمار شد و لباش رو نزدیک به لبات آورد و لباش رو با لبات قفل کرد و در حالی که تو هم دستات رو دور گردنش حلقه کرده بودی....یک بوسه ی خیس و داغ رو شروع کردین
از لبات مک های عمیقی میگرفت و هر از گاهی برای داغ تر کردن بوسه...زبونش رو وارد دهنت میکرد و طعم نقاط داخل دهنت رو میچشید.
بعد از هر چند تا کام عمیقی که از لبات میگرفت...کمی ازت جدا میشد و بعد از لیس زدن لبات دوباره برای گرفتن کام های عمیقی از لبات....لباش رو قفل لبات میکرد.
اینقدر غرق در بوسه بودین که حتی متوجه نشدین چقدر گذشته....
آروم آروم بهت از یک کام عمیق دیگه از لب های هم...از هم جدا شدین.
هر دوتون خمار توی چشماش هم دیگه نگاه میکردین...
آب گرم و اون محیط و فضایی که حالا با حرارت بدن هاتون گرم تر از قبل شده بود...بدجوری شما رو تحریک میکرد.
جونگین که تند تند...نفس های داغش رو بیرون میداد آروم لباش رو به گوشت رسوند و جوری که لبای خیسش با لاله ی گوشت برخورد کنه...لب زد :
_ نمیخواستم این بازی کثیف رو شروع کنم ولی.....حالا باید باهام همکاری کنی
#استری_کیدز
آروم انگشت شصتش رو نزدیک به لبات که حالا بخاطر اینکه سرت زیر آب رفته بود...خیس شده بودن کرد و لمس کوچیکی به لبات زد
آروم آروم چشماش خمار شد و لباش رو نزدیک به لبات آورد و لباش رو با لبات قفل کرد و در حالی که تو هم دستات رو دور گردنش حلقه کرده بودی....یک بوسه ی خیس و داغ رو شروع کردین
از لبات مک های عمیقی میگرفت و هر از گاهی برای داغ تر کردن بوسه...زبونش رو وارد دهنت میکرد و طعم نقاط داخل دهنت رو میچشید.
بعد از هر چند تا کام عمیقی که از لبات میگرفت...کمی ازت جدا میشد و بعد از لیس زدن لبات دوباره برای گرفتن کام های عمیقی از لبات....لباش رو قفل لبات میکرد.
اینقدر غرق در بوسه بودین که حتی متوجه نشدین چقدر گذشته....
آروم آروم بهت از یک کام عمیق دیگه از لب های هم...از هم جدا شدین.
هر دوتون خمار توی چشماش هم دیگه نگاه میکردین...
آب گرم و اون محیط و فضایی که حالا با حرارت بدن هاتون گرم تر از قبل شده بود...بدجوری شما رو تحریک میکرد.
جونگین که تند تند...نفس های داغش رو بیرون میداد آروم لباش رو به گوشت رسوند و جوری که لبای خیسش با لاله ی گوشت برخورد کنه...لب زد :
_ نمیخواستم این بازی کثیف رو شروع کنم ولی.....حالا باید باهام همکاری کنی
۶۵.۶k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.