فرمانده جئون فقط برای منه
پارت ۱ بدوبدو داشتم میدویدم توان نداشتم رسیدم به ی کوچه وای بم بسته که ریدمسرباز . به دستور معمور قانون شما دستگیر شده اید اگر مقاومت ...سعی کردم لبخندم و حفظ کنمات . باشه بابا فهمیدم الان میام تو ماشین سربازا اومدن سمتم ولی چشمم به کسی خورد درسته جئون فرمانده کره پس این من و پیدا کرده بابا چه کراشی آه ولش کن رفتم تو ماشین ی سرباز یورم و جئون هم ی ور دیگه نشستن منم لم دادم سرباز . هوی لم نده صاف بشینات. برو بابا بیشتر لم دادم جئون هی درست بشینباهام حرف زد عی جان ات. چشم فرمانده جون جونکوک . نگاه چپ چپویو جی کی وای این دختره چه کراشه اگه خلافکار نبود بخدا برای خودم می کردمش ولی نه جونکوک عههه این چه هرفیه خفه شو و تو کار خودت تمر کز کن رسیدیم جی کی . هوی پیاده شو ات. چشممممم بردیمش تو اتاق مت چون باید ۱۰ روز ازش مراقبت کنم اون و گذاشتم تو سلول خودم نشستم جلو میز که یهو
۱۳۰
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.