``فرشتم رو پیدا کردم``
``فرشتم رو پیدا کردم``
p۳۱
ویو آت
داشتیم از هوای خوب ساحل لذت میبردیم که دیدم بچها با سر رفتن تو آب
سوهی:😂😂 جونگکوک سگ افتاده دنبالت؟
شوگا:وایییی کوک واییی نفسم بالا نمیاد😂
درهمین لحظه یهو تهیونگ کارینا رو بغل کرد و پرید تو آب
کارینا:ته ته تههههه
ته:اشکال ندارع عزیزم
و همینطور هم شوخی داشت آت رو هل میداد
سوهی:آت زود باش دختر حرکت کن بروووو
آت:سوهییی نزدیک بود با کله بخورم به سنگ رفتم بابا
و حدودا ۳ آب بازی کردن آمدن بیرون
آت:واییی خیلی خوب بود ولی خیس شدیم
کارینا:اره جایی ندارد بریم لباس عوض کنیم؟
جونگکوک:چرا داره دخترا همینجا وایسید من برم بپرسم اگه اوکی بود با پسرا بیاید
سوهی:خودمون میایم دیگه
جونگکوک:نه آت(با ی نگاه خودت راضیشون کن)
آت:اوه راست میگه با بچه ها بریم بهتره....
چند مین بعد
سوهی:آت سرده(میلرزه)
کارینا:راست میگه هوا داره سرد میشه
شوگا:کجا موند این
درینگگگ درینگگگ(زنگ گوشی)
ته:کوک کجایی.....خب.....اوکی آلان میایم.
خب بچها ظاهراً کوک ی جا رو پیدا کرده و ما باید از این بازار شلوغ رد بشیم و یکم هم دوره و(به دخترا نگاه میکنه)
با این وضع هم نمیتوانید بریم شوگا لخت شو زود باش
شوگا:مرد حساب چی داری میگی
ته:دربیار دیگه لباستو مال تو رو میدیم سوهی مال من بزرگتر میدیم آت و کارینا
آت:من نمیخوام لباسم اوکیع و یکم هم خشک شده(آستین بلند پوشید بود ولی سوهی و کارینا تاپ و کراپ پوشیده بودن)
ته:خب باشه
رفتن
و همه داشتن به سیس پک های ته و شوگا نگاه میکردن
کارینا:وا اینگار آدم ندیدن هی خانم نگاه شوهرم نکن
سوهی:همین عه هه خانم حیا کن زن مگه آدم ندیدی
ویو آت
چقد کاپل کیوتی میشن اینا🥹😁
کارینا:آت چرا میخندی
آت:چون کیوتین
کارینا به آت نزدیک میشه:حالا اگه جونگکوک اینجا بود شما رو هم میدیدم وا یعنی آدم ندیدن اون با من دوسته هااااا(مثلا ادای آت رو درمیارع)
آت:خفه شو بابا
(بچها اینجا آت و کارینا خیلی آروم حرف میزدن و بقیه نمشنیدن)
سوهی:خانوم از سنت خجالت بکش عه
شوگا آروم به ته میگه:وایییییی ته حسود بود سوهی رو دارم نمیتونم ای خدااااااا
ته:واییی منم همینطور کارینا وایییییی
ولی وایسا دارم نمیتونیم؟😂قشنگ دو تا دیونه عینننن همید😂
یک غریبه:سلام خانم میتونم پارتنر ایندتون باشم؟
آت:ها با منی؟
غریبه:بله خانم....
آت:کیم آت
غریبه:کیم آت دختر کیم هیون بین ، درسته؟
آت:بله ولی شما؟
غریبه:منو یادت نمیاد آت منم لوکاس ما باهام به مهدکودک دبستان و حتا به یک دبیرستان هم میرفتیم
آت:آها تازه یادم آمد
ته:آت تو این یارو میشناسی
آت:اره
شوگا:آت ما عجله داریم بهتره زود تر بریم
آت:او درسته خب بعدا میبینمت لوکاس بای
رفتن
کارینا اروم:آت این کی بود؟
.
.
.
فعلا🎀
ادامه دارد....
p۳۱
ویو آت
داشتیم از هوای خوب ساحل لذت میبردیم که دیدم بچها با سر رفتن تو آب
سوهی:😂😂 جونگکوک سگ افتاده دنبالت؟
شوگا:وایییی کوک واییی نفسم بالا نمیاد😂
درهمین لحظه یهو تهیونگ کارینا رو بغل کرد و پرید تو آب
کارینا:ته ته تههههه
ته:اشکال ندارع عزیزم
و همینطور هم شوخی داشت آت رو هل میداد
سوهی:آت زود باش دختر حرکت کن بروووو
آت:سوهییی نزدیک بود با کله بخورم به سنگ رفتم بابا
و حدودا ۳ آب بازی کردن آمدن بیرون
آت:واییی خیلی خوب بود ولی خیس شدیم
کارینا:اره جایی ندارد بریم لباس عوض کنیم؟
جونگکوک:چرا داره دخترا همینجا وایسید من برم بپرسم اگه اوکی بود با پسرا بیاید
سوهی:خودمون میایم دیگه
جونگکوک:نه آت(با ی نگاه خودت راضیشون کن)
آت:اوه راست میگه با بچه ها بریم بهتره....
چند مین بعد
سوهی:آت سرده(میلرزه)
کارینا:راست میگه هوا داره سرد میشه
شوگا:کجا موند این
درینگگگ درینگگگ(زنگ گوشی)
ته:کوک کجایی.....خب.....اوکی آلان میایم.
خب بچها ظاهراً کوک ی جا رو پیدا کرده و ما باید از این بازار شلوغ رد بشیم و یکم هم دوره و(به دخترا نگاه میکنه)
با این وضع هم نمیتوانید بریم شوگا لخت شو زود باش
شوگا:مرد حساب چی داری میگی
ته:دربیار دیگه لباستو مال تو رو میدیم سوهی مال من بزرگتر میدیم آت و کارینا
آت:من نمیخوام لباسم اوکیع و یکم هم خشک شده(آستین بلند پوشید بود ولی سوهی و کارینا تاپ و کراپ پوشیده بودن)
ته:خب باشه
رفتن
و همه داشتن به سیس پک های ته و شوگا نگاه میکردن
کارینا:وا اینگار آدم ندیدن هی خانم نگاه شوهرم نکن
سوهی:همین عه هه خانم حیا کن زن مگه آدم ندیدی
ویو آت
چقد کاپل کیوتی میشن اینا🥹😁
کارینا:آت چرا میخندی
آت:چون کیوتین
کارینا به آت نزدیک میشه:حالا اگه جونگکوک اینجا بود شما رو هم میدیدم وا یعنی آدم ندیدن اون با من دوسته هااااا(مثلا ادای آت رو درمیارع)
آت:خفه شو بابا
(بچها اینجا آت و کارینا خیلی آروم حرف میزدن و بقیه نمشنیدن)
سوهی:خانوم از سنت خجالت بکش عه
شوگا آروم به ته میگه:وایییییی ته حسود بود سوهی رو دارم نمیتونم ای خدااااااا
ته:واییی منم همینطور کارینا وایییییی
ولی وایسا دارم نمیتونیم؟😂قشنگ دو تا دیونه عینننن همید😂
یک غریبه:سلام خانم میتونم پارتنر ایندتون باشم؟
آت:ها با منی؟
غریبه:بله خانم....
آت:کیم آت
غریبه:کیم آت دختر کیم هیون بین ، درسته؟
آت:بله ولی شما؟
غریبه:منو یادت نمیاد آت منم لوکاس ما باهام به مهدکودک دبستان و حتا به یک دبیرستان هم میرفتیم
آت:آها تازه یادم آمد
ته:آت تو این یارو میشناسی
آت:اره
شوگا:آت ما عجله داریم بهتره زود تر بریم
آت:او درسته خب بعدا میبینمت لوکاس بای
رفتن
کارینا اروم:آت این کی بود؟
.
.
.
فعلا🎀
ادامه دارد....
۶۶۲
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.