فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part³³
دو ماه بعد
ویو ا.ت
دوماهی میشه که دارم میرم سرکار توی این دوماه خیلی خوب هم دارم درس میخونم هم دارم کار میکنم خیلی راضیم
جونگکوک هر شب میاد دنبال تا بریم خونه هر چقدر بهش گفتم نمی خوام که بیاد اما گوش نمیده ولی بهش گفتم که با ماشین نیاد منمیخوام پیاده برم خونه اونم یا بار گفتم گفتم باشه توی این دوماه هر شب دارم پیاده با جونگکوک میرم خونه
نمی دونم چرا ولی خب خیلی حس خوبی بهم میده
منم راضیم دیگه بهش نگفتم که نیاد
بگذریم رفتیم خونه شام خوردیم همه رفتیم خوابیدم صبح رفتم مدرسه
از صبح هی سردم میشه با اینکه خونمون خیلی گرمه هی آبریش دارم نمی دونم چرا ولی فکر کنم مریض شدم ولی به مامانم نمیگم خوبم میشم چیزی نیست میرم حموم میام میرم مدرسه
رفتم حموم یکم بهتر شدم رفتم آماده شدم رفتم مدرسه بعد مدرسه آمدم خونه که دیدم مامان نیست از جونگکوک که زود تر از من رسیده بود خونه پرسیدم
+سلام مامان کجاست؟
_سلام مامان قبل تو رفت سرکار گفت که باید بره ماموریت یه ۴،۵ روز نیست
+آهان...باشه
_خب من میرم
+کجا؟
_میرم بیرون تا شب بر نمیگردم اما میام دنبالت
+باشه خدافظ
_خدافظ
ویو ا.ت
جونگکوک رفت منم رفتم ناهار خوردم ساعت۲ بود ولی هی داشتم عطسه میکردم سردم شده بود رفتم یه لباس گرم تر پوشیدم پتومو آوردم توی حال نشستم روی مبل پتو گذاشتم روی پام و تبم رو گرفتم خیلی بالا رفته بود اما هنوزم سردم بود فکر کنم مریض شدم بزار امروز مرخصی بگیرم نرم حالم ندارم که برم
زنگ زدم به به رئیس ازش مرخصی گرفتم اونم داد
بعد روی مبل دراز کشیدم پتو انداختم روم خیلی سردم بود خودمو پیچوندم دور پتو خوابم برد
باصدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم دیدم که ساعت۱۰ نیم شبه یعنی من اینقدر خوابیدم
دیدم جونگکوک داره زنگ میزنه جواب دادم...
مکالمه
+الو
_الو ا.ت تو کجای ها چرا هرچی زنگ میزدم جواب نمی دادی؟(عصبی و داد)
+باشه چرا اینقدر داد میزنی؟(آروم مثل وقتیای که مریض میشم نا نداریم حرف بزنیما مثل اونا)
_امدم محل کارت داشتن درو میبست که دوستت بورا گفت اصلا نیومدی سرکار هر چی بهت زنگ زده جواب ندادی تو کحا بودی ها ا.ت پیدات کنم حسابتو میرستم بگو ببینم تو کجایی؟(عصبی داد بیشتر)
+اینقدر داد نزن مریض بودم نتونستم برم سرکار خوابم بردم متوجه نشدم که زنگ زدین الان بیدار شدم الانم خونم(آروم مثل صدای مریض)
_واقعا حالت خوبه الان میام دنبالت میریم دکتر(آروم شد دیگه سرش داد نزد)
+نمی خواد
_چیو نمی خواد الان میام خونه
+میگم نمی خواد(صرفه میکنه)
_الان میام
تلفنو قطع میکنه
part³³
دو ماه بعد
ویو ا.ت
دوماهی میشه که دارم میرم سرکار توی این دوماه خیلی خوب هم دارم درس میخونم هم دارم کار میکنم خیلی راضیم
جونگکوک هر شب میاد دنبال تا بریم خونه هر چقدر بهش گفتم نمی خوام که بیاد اما گوش نمیده ولی بهش گفتم که با ماشین نیاد منمیخوام پیاده برم خونه اونم یا بار گفتم گفتم باشه توی این دوماه هر شب دارم پیاده با جونگکوک میرم خونه
نمی دونم چرا ولی خب خیلی حس خوبی بهم میده
منم راضیم دیگه بهش نگفتم که نیاد
بگذریم رفتیم خونه شام خوردیم همه رفتیم خوابیدم صبح رفتم مدرسه
از صبح هی سردم میشه با اینکه خونمون خیلی گرمه هی آبریش دارم نمی دونم چرا ولی فکر کنم مریض شدم ولی به مامانم نمیگم خوبم میشم چیزی نیست میرم حموم میام میرم مدرسه
رفتم حموم یکم بهتر شدم رفتم آماده شدم رفتم مدرسه بعد مدرسه آمدم خونه که دیدم مامان نیست از جونگکوک که زود تر از من رسیده بود خونه پرسیدم
+سلام مامان کجاست؟
_سلام مامان قبل تو رفت سرکار گفت که باید بره ماموریت یه ۴،۵ روز نیست
+آهان...باشه
_خب من میرم
+کجا؟
_میرم بیرون تا شب بر نمیگردم اما میام دنبالت
+باشه خدافظ
_خدافظ
ویو ا.ت
جونگکوک رفت منم رفتم ناهار خوردم ساعت۲ بود ولی هی داشتم عطسه میکردم سردم شده بود رفتم یه لباس گرم تر پوشیدم پتومو آوردم توی حال نشستم روی مبل پتو گذاشتم روی پام و تبم رو گرفتم خیلی بالا رفته بود اما هنوزم سردم بود فکر کنم مریض شدم بزار امروز مرخصی بگیرم نرم حالم ندارم که برم
زنگ زدم به به رئیس ازش مرخصی گرفتم اونم داد
بعد روی مبل دراز کشیدم پتو انداختم روم خیلی سردم بود خودمو پیچوندم دور پتو خوابم برد
باصدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم دیدم که ساعت۱۰ نیم شبه یعنی من اینقدر خوابیدم
دیدم جونگکوک داره زنگ میزنه جواب دادم...
مکالمه
+الو
_الو ا.ت تو کجای ها چرا هرچی زنگ میزدم جواب نمی دادی؟(عصبی و داد)
+باشه چرا اینقدر داد میزنی؟(آروم مثل وقتیای که مریض میشم نا نداریم حرف بزنیما مثل اونا)
_امدم محل کارت داشتن درو میبست که دوستت بورا گفت اصلا نیومدی سرکار هر چی بهت زنگ زده جواب ندادی تو کحا بودی ها ا.ت پیدات کنم حسابتو میرستم بگو ببینم تو کجایی؟(عصبی داد بیشتر)
+اینقدر داد نزن مریض بودم نتونستم برم سرکار خوابم بردم متوجه نشدم که زنگ زدین الان بیدار شدم الانم خونم(آروم مثل صدای مریض)
_واقعا حالت خوبه الان میام دنبالت میریم دکتر(آروم شد دیگه سرش داد نزد)
+نمی خواد
_چیو نمی خواد الان میام خونه
+میگم نمی خواد(صرفه میکنه)
_الان میام
تلفنو قطع میکنه
۶.۲k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.