My Red Moon...✨🫀🌚(Taekook, VKook, KookV)
My Red Moon...✨🫀🌚(Taekook, VKook, KookV)
Part⁸✨🪐🦖
پسرک داشت خفه میشد و نیاز به اکسیژن داشت...
با حس نزدیکی از دهن پسرک بیرون کشید که همراه با بزاق پسر بود...
جونگ کوک با دیدن این صحنه سک*سی طاقت نیاورد و پسرک رو تخت هول داد و روش خیمه زد...
انگشت شصتشو رو لب خیس پسرک کشید...
به چشمای آبی پسرک زل زد...
لب هاش رو محکم رو لب های پسرک گذاشت و همزمان عضوشو تا آخر تو حفره پسرک فرو کرد...
پسرک تکون ریزی از کلفتی د*یک جون کوک خورد و ناله بلندش تو اون بوسه خیس و خشن گم شد...
چند دقیقه داخلش نگه داشت تا عادت کنه به سایزش... انگار دلش یکم سوخته بود...
آروم شروع کرد به تلمبه زدن یواش لذت درون هردوشون ریشه کرد..
تهیونگ از لذت زیاد به پشت جونگکوک چنگ میزد با دسته بسته سختش بود اما باید طوری لذتش رو تخلیه میکرد...
جونگکوک سوزش رو پشت کمرش احساس کرد اما اهمیت نداد و گذاشت تهیونگ خودشو با اینکار خالی کنه..
ناله هاشون بود که سکوت اتاقو میشکوند...
تهیونگ: آهههه ددی سریع ..... ترررر..... آههههههه خیلی ... خوبه ارههه فا*ک می ددییی آههههههه... (دارممم از خنده پاره میشممم😂)
کوک: آههههه دیدی بلاخره مال من شدی؟ آه من باکر*گیتو گرفتم آهههه خیلی تنگی لعنتی آهههههه...
پسرک با گریه که ایندفعه از لذت زیاد بود ادامه داد..
تهیونگ: ددییییییی...... خواهش میکنم...تند تر آهههههه اممممم...
کوک: باشه بیبی من حالا که آههههه میخوای تندرش میکنم...آااههههه...
جونگ کوک حرکاتشو سریع تر کرد .
پسرک با حس نزدیکی ناله بلندتری کرد گفت..
تهیونگ: آههههه ددیییی م.....من...نزدی....کم...
کوک: منم همین آهههههه بیا با من بیا بیبی من..
هردو همزمان با لرزشی خالی شدن..
پسرک از خستگی و درد بدنش نمیتونست تکون بخوره و خواب داشت مانع حرکت میشد...
سرشو رو بالشت گذاشت کمی نگذشت که به خواب رفت...
جونگ کوک موهای قرمزشو نوازش کرد آروم لب زد..
کوک: هیچوقت جرئت نکن که بخوای با اموال من بازی کنی تهیونگ چون تو خودت جز اموال منی...
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
سر این پارت پارهههه شدممممم😂😂
بخدااا گزارش بشمممم پاره میکنم خودمووووو...😐
لایک کن تا زودتر پارت بعدو بزارم...✨
شرط...
لایک: ۱۷
Part⁸✨🪐🦖
پسرک داشت خفه میشد و نیاز به اکسیژن داشت...
با حس نزدیکی از دهن پسرک بیرون کشید که همراه با بزاق پسر بود...
جونگ کوک با دیدن این صحنه سک*سی طاقت نیاورد و پسرک رو تخت هول داد و روش خیمه زد...
انگشت شصتشو رو لب خیس پسرک کشید...
به چشمای آبی پسرک زل زد...
لب هاش رو محکم رو لب های پسرک گذاشت و همزمان عضوشو تا آخر تو حفره پسرک فرو کرد...
پسرک تکون ریزی از کلفتی د*یک جون کوک خورد و ناله بلندش تو اون بوسه خیس و خشن گم شد...
چند دقیقه داخلش نگه داشت تا عادت کنه به سایزش... انگار دلش یکم سوخته بود...
آروم شروع کرد به تلمبه زدن یواش لذت درون هردوشون ریشه کرد..
تهیونگ از لذت زیاد به پشت جونگکوک چنگ میزد با دسته بسته سختش بود اما باید طوری لذتش رو تخلیه میکرد...
جونگکوک سوزش رو پشت کمرش احساس کرد اما اهمیت نداد و گذاشت تهیونگ خودشو با اینکار خالی کنه..
ناله هاشون بود که سکوت اتاقو میشکوند...
تهیونگ: آهههه ددی سریع ..... ترررر..... آههههههه خیلی ... خوبه ارههه فا*ک می ددییی آههههههه... (دارممم از خنده پاره میشممم😂)
کوک: آههههه دیدی بلاخره مال من شدی؟ آه من باکر*گیتو گرفتم آهههه خیلی تنگی لعنتی آهههههه...
پسرک با گریه که ایندفعه از لذت زیاد بود ادامه داد..
تهیونگ: ددییییییی...... خواهش میکنم...تند تر آهههههه اممممم...
کوک: باشه بیبی من حالا که آههههه میخوای تندرش میکنم...آااههههه...
جونگ کوک حرکاتشو سریع تر کرد .
پسرک با حس نزدیکی ناله بلندتری کرد گفت..
تهیونگ: آههههه ددیییی م.....من...نزدی....کم...
کوک: منم همین آهههههه بیا با من بیا بیبی من..
هردو همزمان با لرزشی خالی شدن..
پسرک از خستگی و درد بدنش نمیتونست تکون بخوره و خواب داشت مانع حرکت میشد...
سرشو رو بالشت گذاشت کمی نگذشت که به خواب رفت...
جونگ کوک موهای قرمزشو نوازش کرد آروم لب زد..
کوک: هیچوقت جرئت نکن که بخوای با اموال من بازی کنی تهیونگ چون تو خودت جز اموال منی...
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
سر این پارت پارهههه شدممممم😂😂
بخدااا گزارش بشمممم پاره میکنم خودمووووو...😐
لایک کن تا زودتر پارت بعدو بزارم...✨
شرط...
لایک: ۱۷
۷.۸k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲