از حموم دراومدم یادم دفته بود لباسامو ببرم تو حموم باحوله
از حموم دراومدم یادم دفته بود لباسامو ببرم تو حموم باحوله دوره بدنم اومدم بیرون جونکوک خواب بود
ویو جونکوک
من کاملا بیدار بودم ات با حوله اومد بیرون وای خدای من بدنش یدفه بلند شدم و
_ات
+جیغ چشاتو ببند
_تک خنده ایی زدم و چشامو بستم داشتم تو اینه نگاش میکردم اوففف خداااا
که لباساشو پوشید
_چشامو باز کنم
+اوم باز کن
ویو جونکوک
من کاملا بیدار بودم ات با حوله اومد بیرون وای خدای من بدنش یدفه بلند شدم و
_ات
+جیغ چشاتو ببند
_تک خنده ایی زدم و چشامو بستم داشتم تو اینه نگاش میکردم اوففف خداااا
که لباساشو پوشید
_چشامو باز کنم
+اوم باز کن
۲.۲k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.