از یه جایی به بعد خودمو زدم به بیخیالی اما انقدر بعضی اتف
از یه جایی به بعد خودمو زدم به بیخیالی اما انقدر بعضی اتفاقات عمیق بودن که توی بیخیالی هم نتونستم بیخیال باشم و ورق برگشت و از بیخیالی به جایی رسیدم که حرف های زیادی دارم اما کلمات برای بیان کردنش کافی نیست .
۶۰۰
۰۴ آبان ۱۴۰۳