پارت ۲
همین که میخواستم برخلاف میلم به (بله )
یک دفعه صدای شلیک گلوله رو شنیدم
چند نفر هدف قرار گرفتن و متاسفانه کشته شدن
پدر دست زن و بچش رو گرفت و فرار کرد و من موندم و جمعیتی که همشون
خطر ناک بودن
فرار کردم و وارد اتاق خواب پدر شدم و یکی از اسلحه هاش رو برداشتم....
بعد هم رفتم به اتاق خودم و زیر تختم پنهان شدم...
تاحالا با اسلحه کار نکرده بودم ولی محض اطلاع باخودم آوردمش....
چند دقیقه سکوت ایجاد شد ولی بعد صدای انفجار بزرگ و شلیک گلوله و جیغ و داد همهمه ی مهمونا بگوش میرسید داشتن اونا رو گروگان میگرفت .....
احساس کردم که یک نفر وارد راه رو شده و با صدای کوبیده شدن در اتاقم به خودم اومدم
یک نفر بصورت مصلح که داشت وسایلم رو میداخت این ور و اون و بلکه منو پیدا کنه وارد حمام شد و همجا رو گشت ولی چیزی از من پیدا نکرد و همین که قدم اول. رو بیرون از تاقم گذاشت انگار که چیزی رو یادش اومده باشه دوباره به اتاقم برگشت و به سمت........
یک دفعه صدای شلیک گلوله رو شنیدم
چند نفر هدف قرار گرفتن و متاسفانه کشته شدن
پدر دست زن و بچش رو گرفت و فرار کرد و من موندم و جمعیتی که همشون
خطر ناک بودن
فرار کردم و وارد اتاق خواب پدر شدم و یکی از اسلحه هاش رو برداشتم....
بعد هم رفتم به اتاق خودم و زیر تختم پنهان شدم...
تاحالا با اسلحه کار نکرده بودم ولی محض اطلاع باخودم آوردمش....
چند دقیقه سکوت ایجاد شد ولی بعد صدای انفجار بزرگ و شلیک گلوله و جیغ و داد همهمه ی مهمونا بگوش میرسید داشتن اونا رو گروگان میگرفت .....
احساس کردم که یک نفر وارد راه رو شده و با صدای کوبیده شدن در اتاقم به خودم اومدم
یک نفر بصورت مصلح که داشت وسایلم رو میداخت این ور و اون و بلکه منو پیدا کنه وارد حمام شد و همجا رو گشت ولی چیزی از من پیدا نکرد و همین که قدم اول. رو بیرون از تاقم گذاشت انگار که چیزی رو یادش اومده باشه دوباره به اتاقم برگشت و به سمت........
۵.۲k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.