فیک درد عشق (تک پارتی)
سلام من ا.ت هستم 24سالمه و با جیمین که خیلی دوسش دارم ۲ ساله ازدواج کردم ولی اون منو دوست نداره البته حق هم داره چون ما به اجبار خانوادمون ازدواج کردیم(اسلاید دوم قیافه ا.ت )
پرش به زمان 10صبح
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم مثل همیشه جیمین پیشم نبود و حتما رفته شرکت بلند شدم رفتم دست شویی کار های لازم و کردم و روتینمو انجام دادم رفتم صبحانه درست کردم خوردم
بعد رفتم به لنا زنگ زدم(لنا صمیمی ترین رفیق ا.ته)
زنگ زدم
لنا:الو سلام خرههه
ا.ت:سلام گاوههه
لنا:چطوری خوبی
ا.ت:مرسی تو خوبی
لنا:آره
ا.ت:میگم حوصلم سر رفته میتونی بیای خونمون؟
لنا:5دقه دیگه جلو درم
ا.ت:اوکی
5دقه بعد
زنگ در خورد
ا.ت:سلوممم
لنا:هایی بیبی
ا.ت:چطوری ددی
لنا:😂😂
ا.ت:😂😂
لنا:هوس مشروب کردم
ا.ت: بیارم بخوریم؟
لنا:ارههه
ا.ت رفت شیشه مشروب آورد
ا.ت و لنا جو گیر شدن و 10پیک خوردن و کاملااا مست شودن
ویو جیمین
رفتم سر کار کارارو انجام دادم چون کم بود زود تر رفتم خونه و حوصله ا.تو نداشتم
رفتم خونه دیدم ا.ت و لنا مست کردن اونم بد جور
ا.ت :سلوممم عشق بهشتی
لنا:سلام تو همونی نیستی که این کبودی هارو روی بدن ا.ت انداختی(با لحن مسخره)
بعد 5مین ا.ت و لنا به خودشون اومدن
لنا:خب ات من فعلا میرم خونه باییی
ا.ت :بایییی
ویو ا.ت
بعد این که لنا رفت جیمین منو از موهام گرفت انداخت تو اتاق و شلاق نازکی برداشت و منو تا جایی که جون داشتم زد (بخاطر این که ا.ت مست کرده بود)
که چشام یهو سیاهی رفت و بیهوش شدم و جیمین منو همونجا ول کردو رفت بار
ویو جیمین
باهم کارم رفتم بار مست کردم و رفتم خونه انو دیدم با بدن کبود
ا.ت:جیمین باز مستی
جیمین: اره مست چشات
که جیمین رفو نزدیگ ا.ت او عقب عقب میرفت به خورد به دیوار
که جیمین ل.باشو گزاشت رو ل.بای ا.ت و وحشیانه مکید
بعد لبات خودش و ا.ت رو جر داد و نصف بیشتر بدنشون کبود کرد
بعد دیکشو تنظیم کردن و کرد تو ا.ت
ا.ت:احححححح
جیمین خواهش میکنم نکن
جیمین بدون توجه به حرف ا.ت به محکم ترین روش تلمبه زد و ا.ت فقط ناله میکرد
پرش به 10صبح
ویو ا.ت
با دل درد شدیدی بیدار شدم رفتم حموم دیدم جیمین یهو در حموم باز کرد دید لختم بعد زود درو بست
دلمو ماساژ دادم رفتم بیرون صبحانه آماده کردم خودم
ویو جیمین
از خواب بلند شدم ا.ت رو تختش نبود رفتم برم حموم دیدم ا.ت تو حموم زود درو بستم چون حوصله زر زراشو نداشتم زنگ زدم به
شوگا که باهم بریم بیرون
تماس بیت این دو نفر:
جیمین:الو سلام شوگا
شوگا:سلم جیمین خوبی
جیمین:آره تو خوبی
میای بریم بیرون
شوگا:باش اومدم
جیمین با شوگا رفتن بیرون
ویو ا.ت
از حموم اومدم بیرون جیمین خونه نبود
پس گفتم برم بار رفتم بار مست کردم یه پسرو دیدم انقدر مست بودم نفهمیدم دارم چیکار میکنم اومد ل.بمو مکید منم همراهیش کردم
ویو جیمین
جیمین:میگم شوگا بریم بار؟
شوگا:بریم
رفتن بار جیمین هی شوگا اون ا.ت نیست شوگا عع چرااا
جیمین دید داره پسررو میبوسه اومد پسررو از ا.ت جدا کرد و پسررو زد
و ا.ت رو بردخونه و آنقدر ا.ت رو زد از ا.ت خون اومد
جیمین:هر.زه
و رفت
ا.ت به گریه افتاد زنگ زد به لنا
ا.ت:سلام لنا(با گریه شدید)
لنا: چی شده ا.تتتت
ا.ت :میشه بیام خونتون ؟
لنا:حتما بیا
ا.ت رفت خونه لنا و قضیه روبرای لنا تعریف کرد
ویو جیمین
رفتم حموم اومدم دیدم ات نیست یادم اومد به گوشیش رد یاب نصب کردم دیدم رفته خونه لنا
رفتم دنبالش
زنگ درو زد
لنا :ا.ت جیمینه
ا.ت :بگو خونه نیستم
لنا:بش
درو برای جیمین باز کرد
جیمین:بگو ا.ت بیاد
لنا:ا.ت اینجا نیست
جیمین:پس خونتو میگردم
لنا:بگرد
جیمین خونه رو گشت و به ی قاو صندوق رسید درسو باز کرد دید ا.ت اون توعه
جیمین :بلند شو برین
ا.ت:نمیام
جیمین :نیای باید یه دل سیر کتک بخوری
ا.ت:والا تو همیشه در حال زدن منی میری با دخترا سک.س میکنی من مست میکنم کاریم داری؟
جیمین من عاشقتم اینو بفهممممم
من با وجود اینگه منو میزنی عاشقتم (با گریه)
جیمین:بقلش میکنه میبرمش خونه شب میگیرن میخوابن
ویو صبح ا.ت
از خواب بلند شدم رفتم دست شویی روتینمو انجام دادم رفتم پایین دیدم یه شادع از گل و گل برگ ریخته شده رفتم رفتم دیدم جیمین با یه شاخ گل و یه جعبه پر خوراکی و یه خرس خیلی بزنگ وایساده
ذوق زده شدم
جیمنو بغل گردم بوسش گردم اونم همینطوری
جیمین:ببخشید بابت اون موقع ها عشقم
ا.ت :دوست دارم و ل.بشو بوس میکنه
و جیمن هم همکاری میکنه
تمامممممم امید وارم خوشتون اومده باشه و اینکه من کل این پارتارو یه جا نوشتم و جدا کردم دستم شکست دیگه دستمو احساس نمیکنم💜🦋
پرش به زمان 10صبح
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم مثل همیشه جیمین پیشم نبود و حتما رفته شرکت بلند شدم رفتم دست شویی کار های لازم و کردم و روتینمو انجام دادم رفتم صبحانه درست کردم خوردم
بعد رفتم به لنا زنگ زدم(لنا صمیمی ترین رفیق ا.ته)
زنگ زدم
لنا:الو سلام خرههه
ا.ت:سلام گاوههه
لنا:چطوری خوبی
ا.ت:مرسی تو خوبی
لنا:آره
ا.ت:میگم حوصلم سر رفته میتونی بیای خونمون؟
لنا:5دقه دیگه جلو درم
ا.ت:اوکی
5دقه بعد
زنگ در خورد
ا.ت:سلوممم
لنا:هایی بیبی
ا.ت:چطوری ددی
لنا:😂😂
ا.ت:😂😂
لنا:هوس مشروب کردم
ا.ت: بیارم بخوریم؟
لنا:ارههه
ا.ت رفت شیشه مشروب آورد
ا.ت و لنا جو گیر شدن و 10پیک خوردن و کاملااا مست شودن
ویو جیمین
رفتم سر کار کارارو انجام دادم چون کم بود زود تر رفتم خونه و حوصله ا.تو نداشتم
رفتم خونه دیدم ا.ت و لنا مست کردن اونم بد جور
ا.ت :سلوممم عشق بهشتی
لنا:سلام تو همونی نیستی که این کبودی هارو روی بدن ا.ت انداختی(با لحن مسخره)
بعد 5مین ا.ت و لنا به خودشون اومدن
لنا:خب ات من فعلا میرم خونه باییی
ا.ت :بایییی
ویو ا.ت
بعد این که لنا رفت جیمین منو از موهام گرفت انداخت تو اتاق و شلاق نازکی برداشت و منو تا جایی که جون داشتم زد (بخاطر این که ا.ت مست کرده بود)
که چشام یهو سیاهی رفت و بیهوش شدم و جیمین منو همونجا ول کردو رفت بار
ویو جیمین
باهم کارم رفتم بار مست کردم و رفتم خونه انو دیدم با بدن کبود
ا.ت:جیمین باز مستی
جیمین: اره مست چشات
که جیمین رفو نزدیگ ا.ت او عقب عقب میرفت به خورد به دیوار
که جیمین ل.باشو گزاشت رو ل.بای ا.ت و وحشیانه مکید
بعد لبات خودش و ا.ت رو جر داد و نصف بیشتر بدنشون کبود کرد
بعد دیکشو تنظیم کردن و کرد تو ا.ت
ا.ت:احححححح
جیمین خواهش میکنم نکن
جیمین بدون توجه به حرف ا.ت به محکم ترین روش تلمبه زد و ا.ت فقط ناله میکرد
پرش به 10صبح
ویو ا.ت
با دل درد شدیدی بیدار شدم رفتم حموم دیدم جیمین یهو در حموم باز کرد دید لختم بعد زود درو بست
دلمو ماساژ دادم رفتم بیرون صبحانه آماده کردم خودم
ویو جیمین
از خواب بلند شدم ا.ت رو تختش نبود رفتم برم حموم دیدم ا.ت تو حموم زود درو بستم چون حوصله زر زراشو نداشتم زنگ زدم به
شوگا که باهم بریم بیرون
تماس بیت این دو نفر:
جیمین:الو سلام شوگا
شوگا:سلم جیمین خوبی
جیمین:آره تو خوبی
میای بریم بیرون
شوگا:باش اومدم
جیمین با شوگا رفتن بیرون
ویو ا.ت
از حموم اومدم بیرون جیمین خونه نبود
پس گفتم برم بار رفتم بار مست کردم یه پسرو دیدم انقدر مست بودم نفهمیدم دارم چیکار میکنم اومد ل.بمو مکید منم همراهیش کردم
ویو جیمین
جیمین:میگم شوگا بریم بار؟
شوگا:بریم
رفتن بار جیمین هی شوگا اون ا.ت نیست شوگا عع چرااا
جیمین دید داره پسررو میبوسه اومد پسررو از ا.ت جدا کرد و پسررو زد
و ا.ت رو بردخونه و آنقدر ا.ت رو زد از ا.ت خون اومد
جیمین:هر.زه
و رفت
ا.ت به گریه افتاد زنگ زد به لنا
ا.ت:سلام لنا(با گریه شدید)
لنا: چی شده ا.تتتت
ا.ت :میشه بیام خونتون ؟
لنا:حتما بیا
ا.ت رفت خونه لنا و قضیه روبرای لنا تعریف کرد
ویو جیمین
رفتم حموم اومدم دیدم ات نیست یادم اومد به گوشیش رد یاب نصب کردم دیدم رفته خونه لنا
رفتم دنبالش
زنگ درو زد
لنا :ا.ت جیمینه
ا.ت :بگو خونه نیستم
لنا:بش
درو برای جیمین باز کرد
جیمین:بگو ا.ت بیاد
لنا:ا.ت اینجا نیست
جیمین:پس خونتو میگردم
لنا:بگرد
جیمین خونه رو گشت و به ی قاو صندوق رسید درسو باز کرد دید ا.ت اون توعه
جیمین :بلند شو برین
ا.ت:نمیام
جیمین :نیای باید یه دل سیر کتک بخوری
ا.ت:والا تو همیشه در حال زدن منی میری با دخترا سک.س میکنی من مست میکنم کاریم داری؟
جیمین من عاشقتم اینو بفهممممم
من با وجود اینگه منو میزنی عاشقتم (با گریه)
جیمین:بقلش میکنه میبرمش خونه شب میگیرن میخوابن
ویو صبح ا.ت
از خواب بلند شدم رفتم دست شویی روتینمو انجام دادم رفتم پایین دیدم یه شادع از گل و گل برگ ریخته شده رفتم رفتم دیدم جیمین با یه شاخ گل و یه جعبه پر خوراکی و یه خرس خیلی بزنگ وایساده
ذوق زده شدم
جیمنو بغل گردم بوسش گردم اونم همینطوری
جیمین:ببخشید بابت اون موقع ها عشقم
ا.ت :دوست دارم و ل.بشو بوس میکنه
و جیمن هم همکاری میکنه
تمامممممم امید وارم خوشتون اومده باشه و اینکه من کل این پارتارو یه جا نوشتم و جدا کردم دستم شکست دیگه دستمو احساس نمیکنم💜🦋
۱۲.۷k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.