پسر عموی مغرور من~♡
پسر عموی مغرور من~♡
P17
وا بهش اهمیت ندادم و بعد حرف زدن های پدر بزرگی که تازه دیدمش از استیج پایین رفتم و میخواستم پیش تهیونگ برم که دیدم کنار جونگوک برای همین رفتم پیش اونا
ا.ت:سلام
ته:تبریک میگم
دیدم جونگوک چیزی نگفت و رفت پیش اون دختره که به انوان زوجش آورده بود و دستشو گرفت از عمارت خارج شدن حتما حسودی کرده
ا.ت ویو
داشتم با تهیونگ حرف میزدم و نوشیدنی میخوردم که گفتم یه فیلم برای تیکتاکم بگیرم
گوشیمو درآوردم که تهیونگ گفت چی شده
ا.ت:بیا فیلم برای تیکتاکم بگیریم
ته:چرا با من
ا.ت:چرا نداره تو خیلی خوشگلی جذابی و مطمئنا اگه با تو فیلم بگیریم توهم درجا معروف میشی
ته:اوکی
ا.ت:خب بیا
به تهیونگ حرکاتو یاد میدادم درجا یاد گرفت و با تهیونگ مشغول فیلم گرفتن بودم
نیم ساعت بعد
ا.ت ویو فیلم رو پست کردم که یه ثانیه نگذشته بود ۳ هزار نفر دیدن
گوشیو خاموش کردم و گذاشتم توی
۱۲ شب
مشغول صحبت بودم که گوشیم زنگ خورد ورداشتم جواب دادم
P17
وا بهش اهمیت ندادم و بعد حرف زدن های پدر بزرگی که تازه دیدمش از استیج پایین رفتم و میخواستم پیش تهیونگ برم که دیدم کنار جونگوک برای همین رفتم پیش اونا
ا.ت:سلام
ته:تبریک میگم
دیدم جونگوک چیزی نگفت و رفت پیش اون دختره که به انوان زوجش آورده بود و دستشو گرفت از عمارت خارج شدن حتما حسودی کرده
ا.ت ویو
داشتم با تهیونگ حرف میزدم و نوشیدنی میخوردم که گفتم یه فیلم برای تیکتاکم بگیرم
گوشیمو درآوردم که تهیونگ گفت چی شده
ا.ت:بیا فیلم برای تیکتاکم بگیریم
ته:چرا با من
ا.ت:چرا نداره تو خیلی خوشگلی جذابی و مطمئنا اگه با تو فیلم بگیریم توهم درجا معروف میشی
ته:اوکی
ا.ت:خب بیا
به تهیونگ حرکاتو یاد میدادم درجا یاد گرفت و با تهیونگ مشغول فیلم گرفتن بودم
نیم ساعت بعد
ا.ت ویو فیلم رو پست کردم که یه ثانیه نگذشته بود ۳ هزار نفر دیدن
گوشیو خاموش کردم و گذاشتم توی
۱۲ شب
مشغول صحبت بودم که گوشیم زنگ خورد ورداشتم جواب دادم
۱۳.۵k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.