پارته ۳
پارته ۳
ویو دایانا
با ی دل درد و سر درد شدیدی از خواب پریدم وایسا ببینم من کجام چرا انقد دلم درد میکنه اخخیی (یهو همچی یادش میاد ) (بغض) دیگه مشروب نمیخورم (گریه) من دیگه دختر نیستم وایی جوابه بابامو چی بدم مامانم چی فک میکنن هرزم (گریه)
کیه یهو دیدم یکی اومد تو اتاق
ارشام : بیدار شدی
دایانا : تو کی هستی
ارشام : کسی که دیروز جرت داد ( با ی نیشخند )
دایانا : تو ی عو.ضی حرو.مزاده مت.جاوز گر من مست بودم مرتیکه بی رحم
ارشام : تقصیر من نیس تو نباید با بزرگ ترین مافیای جهان در میفتادی ( ریلکس و با ی نیشخند )
دایانا : ازت بدم میاد
ارشام : قراره با ، بابات سرت قمار کنم اگه بردم پیشم میمونی و هر.زم میشی و باهات ازدواج میکنم برای موفق شدنه باندم وگرنه تو ی جن.ده ای هر.زه
دایانا : ( بغض کرد و اشکاش میریختم اما هق هق نمیکرد )
ویو ارشام
میدونم خیلی دلشو شکوندم ولی مهم نیس برام
داشتم بهش فک میکردم صدای زنگه در اومد
۲ ساعت قبل :
مکالمه ی اراد و ارشام
ارشام : اقای اراد من دخترتون رو ماله خودم کردم و میخوام باهات سرش قمار کنم
اراد : تو چه غلطی کردی ؟!!!،(اعصبانی اتیشی شد )
ارشام : ساعت ۵ منتظرتم اگه من بردم دخترت تا ابد عروسم و خدمتکارم میشه روز خوش
اراد : مرتیکه زبون نفهم زر نزن....قطع کردی ریدم دهنت واییی دخترم ساعت الان ۳ باید ۵ حرکت کنم تا اون موقع همه بازی هارو تمرین میکنم
پرش زمانی به ساعت ۵
ویو دایانا
ارشام و پدرم داشتن باهم بازی میکردن دوره اول رو پدرم برد دور دوم رو ارشام ولی لان فقط ی دور دیگه مونده و.....
حمایت یادتون نره 😉💜
فک کنم چرت شده 🙂
ویو دایانا
با ی دل درد و سر درد شدیدی از خواب پریدم وایسا ببینم من کجام چرا انقد دلم درد میکنه اخخیی (یهو همچی یادش میاد ) (بغض) دیگه مشروب نمیخورم (گریه) من دیگه دختر نیستم وایی جوابه بابامو چی بدم مامانم چی فک میکنن هرزم (گریه)
کیه یهو دیدم یکی اومد تو اتاق
ارشام : بیدار شدی
دایانا : تو کی هستی
ارشام : کسی که دیروز جرت داد ( با ی نیشخند )
دایانا : تو ی عو.ضی حرو.مزاده مت.جاوز گر من مست بودم مرتیکه بی رحم
ارشام : تقصیر من نیس تو نباید با بزرگ ترین مافیای جهان در میفتادی ( ریلکس و با ی نیشخند )
دایانا : ازت بدم میاد
ارشام : قراره با ، بابات سرت قمار کنم اگه بردم پیشم میمونی و هر.زم میشی و باهات ازدواج میکنم برای موفق شدنه باندم وگرنه تو ی جن.ده ای هر.زه
دایانا : ( بغض کرد و اشکاش میریختم اما هق هق نمیکرد )
ویو ارشام
میدونم خیلی دلشو شکوندم ولی مهم نیس برام
داشتم بهش فک میکردم صدای زنگه در اومد
۲ ساعت قبل :
مکالمه ی اراد و ارشام
ارشام : اقای اراد من دخترتون رو ماله خودم کردم و میخوام باهات سرش قمار کنم
اراد : تو چه غلطی کردی ؟!!!،(اعصبانی اتیشی شد )
ارشام : ساعت ۵ منتظرتم اگه من بردم دخترت تا ابد عروسم و خدمتکارم میشه روز خوش
اراد : مرتیکه زبون نفهم زر نزن....قطع کردی ریدم دهنت واییی دخترم ساعت الان ۳ باید ۵ حرکت کنم تا اون موقع همه بازی هارو تمرین میکنم
پرش زمانی به ساعت ۵
ویو دایانا
ارشام و پدرم داشتن باهم بازی میکردن دوره اول رو پدرم برد دور دوم رو ارشام ولی لان فقط ی دور دیگه مونده و.....
حمایت یادتون نره 😉💜
فک کنم چرت شده 🙂
۲.۴k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.