Vanilla Scent (part10)
با سرعت به طرف اتاقم رفتم و در و قفل کردم
همونجا پشت در نشستم
هه فکر میکنید همینجا تموم میشه
چون شما گفتید چشم میرم
زه خیال باطل
..............
( ∆ این علامت پدر ا.ت و $ علامت مادر ا.ت جیون اسمشو میگم)
$: این کار خوبی نبود .......
∆: ا.ن دختر ما نیست چرا یه نون خور اضافه رو نگه داریم بالاخره خوبه که یه پولی هم تو جیب زدیم
جیون: بابا حالا که پول داریم میخوام ناخن کاشت کنم
∆: حتما دختر قشنگم
$: کی میاد؟ ببرتش
∆: ااوممممم فکر کنم فردا صبح بزار تو همون اتاقش بمونه تا صبح برو در و قفل کن نیاد بیرون
$: باشه
.......................
شب شده بود
با نقشه تو سرم از دلم قهقهه ای سر دادم
با صدای در به خودم اومدم
چی !! داشتن در و قفل میکردن
با سرعت به طرف در رفتم و از تو قفل و باز کردم ولی هر چقدر میکردم در باز نمیشد
لعنتیااااااااا
من نمیتونم کارم انجام بدم
هوفففففف باید برم سراغ نقشه بعدی
..
لهاف ها و همه چیو بهم گره میزدم تا یه طناب بلند بشه
ولی کم اومده بود
به سراغ کمد جیون رفتم
حتما امروزم مثل همیشه رفته بیرون و تا صبح برنمیگرده
پس لباساش و دامن هاشو برداشتم
ببخشید آبجی جوننن
همینجوری که لباس هاشو پاره میکردم دوست داشتم همینطوری خودشم پاره میکردم
ولی وقت اونم میرسه عزیزم
بالاخره به اندازه ای شده بود که بتونم برم پایین
از پنجره انداختم پایین و داشتم میرفتم پایین که دیگه اخراش بود ولی طناب تموم شده بود پس مجبور شدم که خودمو بندازم پایین آخم در اومد
پام زخمی شده بود ولی بی اهمیت بلند شدم و به طرف خونه یون سوک دوییدم
....
بالاخره رسیدم با فشار دادن زنگ خونش یون سوک اومد بیرون
گایز به خاطر تاخییر ببخشید
واقعا امتحان ها نمیزاشتن هنوز خرداد شروع نشده امتحان های ما شروع شده و همچنین به خاطر گشادیم:)
ولی امروز دو پارت میزارم
همونجا پشت در نشستم
هه فکر میکنید همینجا تموم میشه
چون شما گفتید چشم میرم
زه خیال باطل
..............
( ∆ این علامت پدر ا.ت و $ علامت مادر ا.ت جیون اسمشو میگم)
$: این کار خوبی نبود .......
∆: ا.ن دختر ما نیست چرا یه نون خور اضافه رو نگه داریم بالاخره خوبه که یه پولی هم تو جیب زدیم
جیون: بابا حالا که پول داریم میخوام ناخن کاشت کنم
∆: حتما دختر قشنگم
$: کی میاد؟ ببرتش
∆: ااوممممم فکر کنم فردا صبح بزار تو همون اتاقش بمونه تا صبح برو در و قفل کن نیاد بیرون
$: باشه
.......................
شب شده بود
با نقشه تو سرم از دلم قهقهه ای سر دادم
با صدای در به خودم اومدم
چی !! داشتن در و قفل میکردن
با سرعت به طرف در رفتم و از تو قفل و باز کردم ولی هر چقدر میکردم در باز نمیشد
لعنتیااااااااا
من نمیتونم کارم انجام بدم
هوفففففف باید برم سراغ نقشه بعدی
..
لهاف ها و همه چیو بهم گره میزدم تا یه طناب بلند بشه
ولی کم اومده بود
به سراغ کمد جیون رفتم
حتما امروزم مثل همیشه رفته بیرون و تا صبح برنمیگرده
پس لباساش و دامن هاشو برداشتم
ببخشید آبجی جوننن
همینجوری که لباس هاشو پاره میکردم دوست داشتم همینطوری خودشم پاره میکردم
ولی وقت اونم میرسه عزیزم
بالاخره به اندازه ای شده بود که بتونم برم پایین
از پنجره انداختم پایین و داشتم میرفتم پایین که دیگه اخراش بود ولی طناب تموم شده بود پس مجبور شدم که خودمو بندازم پایین آخم در اومد
پام زخمی شده بود ولی بی اهمیت بلند شدم و به طرف خونه یون سوک دوییدم
....
بالاخره رسیدم با فشار دادن زنگ خونش یون سوک اومد بیرون
گایز به خاطر تاخییر ببخشید
واقعا امتحان ها نمیزاشتن هنوز خرداد شروع نشده امتحان های ما شروع شده و همچنین به خاطر گشادیم:)
ولی امروز دو پارت میزارم
۵.۵k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.