رقابت پارت 2
پرش زمانی به روز پارتی
اسلاید 2 لباس ا. ت
ساعت 6 بود رفتم اونجا
اعضا دیدم سلام کردم
جونگ کوک: خوشتیپ کردی
ا. ت: من همیشه خوشتیپم
رفتم نشستم شوگااومد کنارم
باهام حرف زدیم
شوگا: پاشو بیا بریم جلو
ا. ت: باشه
بعد نیم ساعت
شوگا رفت پیش اعضا
همون دختره که پیک می بود دیدم اومد جلوم
دختره: عه خانوم زشت
ا. ت: عه خانوم کهن ذهن
دختره: کهن ذهن نیستم
ا. ت: با سیلی معلومه
دختره: خیلی پروئی
ا. ت: میدونم
بعد لیوان شرابی که دستش بود رو سرم خالی
اگه اعضا نبود میگرفتمش تا جا داره میزدمش
بعد گفتم ولش
اعضا اومدن طرفم
اعضا: چیشد؟
دختره : میتونم باهاتون عکس بگیرم
شوگا: چیشد ا. ت
ا. ت: هیچی یه مشکلی بود و این خانوم عقدشو اینطوری برطرف میکنه
میخواستم طرف دستشویی
شوگا: صبر کن منم بیام
مثل اینکه جین نبود
دختره: میشه......
اعضا: ساکت شو
رفتیم تو دستشویی
ا. ت: دستمال اینجا تمام شد
شوگا: بیا
دستمال گرفت اول بدنمو پاک کردم بعد لباسمو
ا. ت: دیگه بیشتر از این پاک نمیشه
شوگا: بده به من
شوگا داشت لباسمو پاک میکرد
ویو جین:
اومدم پیش اعضا
جین: شوگا کو
نامجون: تو دستشویی به ا. ت کمک میکنه
رفتم تو دستشویی شوگا داشت به ا. ت کمک میکرد که لباسشو پاک کنه
ا. ت: بنظرم بهتر شد
شوگا: اوهوم
جین : کمک میخوای
ا. ت: نه ممنون
ویو ا. ت
بعد رفتیم پیش اعضا شب رفتیم خونه
پرش زمانی به صبح
صبح جین بهم زنگ زد میشه بیام خونت گفتم باشه اومد
چند دست لباس خرید که دیشب دختره اون کارو کرد مثلا
اسلاید 2 لباس ا. ت
ساعت 6 بود رفتم اونجا
اعضا دیدم سلام کردم
جونگ کوک: خوشتیپ کردی
ا. ت: من همیشه خوشتیپم
رفتم نشستم شوگااومد کنارم
باهام حرف زدیم
شوگا: پاشو بیا بریم جلو
ا. ت: باشه
بعد نیم ساعت
شوگا رفت پیش اعضا
همون دختره که پیک می بود دیدم اومد جلوم
دختره: عه خانوم زشت
ا. ت: عه خانوم کهن ذهن
دختره: کهن ذهن نیستم
ا. ت: با سیلی معلومه
دختره: خیلی پروئی
ا. ت: میدونم
بعد لیوان شرابی که دستش بود رو سرم خالی
اگه اعضا نبود میگرفتمش تا جا داره میزدمش
بعد گفتم ولش
اعضا اومدن طرفم
اعضا: چیشد؟
دختره : میتونم باهاتون عکس بگیرم
شوگا: چیشد ا. ت
ا. ت: هیچی یه مشکلی بود و این خانوم عقدشو اینطوری برطرف میکنه
میخواستم طرف دستشویی
شوگا: صبر کن منم بیام
مثل اینکه جین نبود
دختره: میشه......
اعضا: ساکت شو
رفتیم تو دستشویی
ا. ت: دستمال اینجا تمام شد
شوگا: بیا
دستمال گرفت اول بدنمو پاک کردم بعد لباسمو
ا. ت: دیگه بیشتر از این پاک نمیشه
شوگا: بده به من
شوگا داشت لباسمو پاک میکرد
ویو جین:
اومدم پیش اعضا
جین: شوگا کو
نامجون: تو دستشویی به ا. ت کمک میکنه
رفتم تو دستشویی شوگا داشت به ا. ت کمک میکرد که لباسشو پاک کنه
ا. ت: بنظرم بهتر شد
شوگا: اوهوم
جین : کمک میخوای
ا. ت: نه ممنون
ویو ا. ت
بعد رفتیم پیش اعضا شب رفتیم خونه
پرش زمانی به صبح
صبح جین بهم زنگ زد میشه بیام خونت گفتم باشه اومد
چند دست لباس خرید که دیشب دختره اون کارو کرد مثلا
۶.۷k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.