شات 14 این واقعيه 😅😅
رسیدم به ماشین سوار شدم و گفتم حرکت کن رفتم بیمارستان پیش ته جین دستای کوچولوش رو گرفتم و بوسه ای روشون زدم
تهیونگ ویو
تا رسیدم بهش رفته بود چرا چرا باید اینطوری میشد خودمم رفتم خونه جیغ محکم و از ته دلم زدم من چیکار کردم ته جین اون اون پسر منه پسر کیم تهیونگ اما اون حالا پیشم نیست یاد حرفی افتادم که توی شهربازی بهم گفته بود
من از بابام متنفرم اون من و مامان رو تنها گذاشت
اون الان از من متنفره 😭😭😭😭😭با گریه شدید
ا/ت ویو
با تکون خوردن چیزی بیدار شدم ته جین بیدار شده بود
عزیزم حالت خوبه پرستار رو صدا بزنم ببخشید 😭..😭
عزیزم من نباید میفرستادمت اونجا بیین چه بلایی سرت اومده من مامان بدی هستم میشه من رو ببخشی
ته جین نه مامان تو بد نیستی خطای تو که نیست
ا/ت عزیزم بهم درست توضیح بده که چیشده
مامان من اونجا منتظر خانم پارک بودم که اون مرده که به نظر نظافت چی میومد اومد پیشم بهم گفت که پاهام کثیفه بعد هم منو زد
عزیز دلم آروم باش توی ذهنش بهت قول میدم اون مرده رو زنده نمیزارم کاری میکنم کلاغ ها دلشون به حالش بسوزه
ا/ت ته جین بزارم پرستار رو صدا بزنم تا بیاد سرمت رو در بیاره پرستار اومد و سرم رو از دست ته جین درآورد
باهم برگشتیم هتل بعد از این که ته جین رو خوابوندم
خودمم رفتم به قرارمون بین آقای بنگ یه لباس پوشید
بعد رفتم سوار ون شدم به رستوران که رسیدم پیاده شدم و رفتم داخل با دیدن میز آقای بنگ بسمتش رفتم تهیونگ هم اونجا بود رفتم نزدیکتر و روی صندلی خالی نشستم
تهیونگ ویو
تا رسیدم بهش رفته بود چرا چرا باید اینطوری میشد خودمم رفتم خونه جیغ محکم و از ته دلم زدم من چیکار کردم ته جین اون اون پسر منه پسر کیم تهیونگ اما اون حالا پیشم نیست یاد حرفی افتادم که توی شهربازی بهم گفته بود
من از بابام متنفرم اون من و مامان رو تنها گذاشت
اون الان از من متنفره 😭😭😭😭😭با گریه شدید
ا/ت ویو
با تکون خوردن چیزی بیدار شدم ته جین بیدار شده بود
عزیزم حالت خوبه پرستار رو صدا بزنم ببخشید 😭..😭
عزیزم من نباید میفرستادمت اونجا بیین چه بلایی سرت اومده من مامان بدی هستم میشه من رو ببخشی
ته جین نه مامان تو بد نیستی خطای تو که نیست
ا/ت عزیزم بهم درست توضیح بده که چیشده
مامان من اونجا منتظر خانم پارک بودم که اون مرده که به نظر نظافت چی میومد اومد پیشم بهم گفت که پاهام کثیفه بعد هم منو زد
عزیز دلم آروم باش توی ذهنش بهت قول میدم اون مرده رو زنده نمیزارم کاری میکنم کلاغ ها دلشون به حالش بسوزه
ا/ت ته جین بزارم پرستار رو صدا بزنم تا بیاد سرمت رو در بیاره پرستار اومد و سرم رو از دست ته جین درآورد
باهم برگشتیم هتل بعد از این که ته جین رو خوابوندم
خودمم رفتم به قرارمون بین آقای بنگ یه لباس پوشید
بعد رفتم سوار ون شدم به رستوران که رسیدم پیاده شدم و رفتم داخل با دیدن میز آقای بنگ بسمتش رفتم تهیونگ هم اونجا بود رفتم نزدیکتر و روی صندلی خالی نشستم
۶۳.۰k
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.