part16
part16
چندساعتی بود که باهم گپ زدیم
ساعت ۱٠بود رفتم کمک مامان میز
شام رو بچینم وارد اشپزخونه شدم
بوی قرمه سبزی خورد تو مشامم
فهمیدم چقدر گرسنه بودم
بشقابارو بردم و با سلیقه روی میز چیدم
مامانم ظرف برنج و اورد منم ظرف قرمه رو اوردم
رفتم داخل اشپزخانه نوشیدنی هم اوردم دوغ و نوشابه
دستم جا نداشت لیوان ببرم
مجبور شدم دوباره برگردم لیوانا رو هم بردم و نشستم سر میز
یکم برنج کشیدم با قرمه سبزی
خوردم و از مامان تشکر کردم
پاشدم و منتظر بودم همه تموم شه
به نگاه های زیرزیرکی امید توجه نکردم
وااخ که من چقد از این بدم میومد حیف که
چندساعتی بود که باهم گپ زدیم
ساعت ۱٠بود رفتم کمک مامان میز
شام رو بچینم وارد اشپزخونه شدم
بوی قرمه سبزی خورد تو مشامم
فهمیدم چقدر گرسنه بودم
بشقابارو بردم و با سلیقه روی میز چیدم
مامانم ظرف برنج و اورد منم ظرف قرمه رو اوردم
رفتم داخل اشپزخانه نوشیدنی هم اوردم دوغ و نوشابه
دستم جا نداشت لیوان ببرم
مجبور شدم دوباره برگردم لیوانا رو هم بردم و نشستم سر میز
یکم برنج کشیدم با قرمه سبزی
خوردم و از مامان تشکر کردم
پاشدم و منتظر بودم همه تموم شه
به نگاه های زیرزیرکی امید توجه نکردم
وااخ که من چقد از این بدم میومد حیف که
۱.۹k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.