رمان عاشقم باش
part 40
من:حالا هی منو مقصر بدون من اردلانو نکشتم که
ارسلان:خو بابات کشت
من:صد دفعه گفتم اینو نگوووو ایششششش بابام نکشتش گفتم که اون حالت طبیعی نداشت
ارسلان:حالا هر چی ایشش
من:کیشمیش
ارسلان:اخی بامزه برو حاضر شو 19:45 اس تا حاضر شی 20 شده
من:بش رفتم
از اتاق رفتم بیرون
ارسلان:سلیطه
از تو راهرو داد زدم:خودتی و پانیذذذ
ارسلان:بی شعور پانیذ خواهرمهههه
من:رفیق 7 ساله منه
ارسلان:تو خوبیییی
رفتم لباس عوض کردم یه مانتو مشکی تنم کردم با شلوار و شال سفید و کفش مشکی ارسلان هم یه پیرهن مشکی و شلوار مشکی
چمدونا رو برداشتیم و گذاشتیم تو ماشین و حرکت کردیم
#رمان
#اردیا
#عشق
#عاشقانه
#رمان_اردیا
اینم یکی دیگهههه😂😐
من:حالا هی منو مقصر بدون من اردلانو نکشتم که
ارسلان:خو بابات کشت
من:صد دفعه گفتم اینو نگوووو ایششششش بابام نکشتش گفتم که اون حالت طبیعی نداشت
ارسلان:حالا هر چی ایشش
من:کیشمیش
ارسلان:اخی بامزه برو حاضر شو 19:45 اس تا حاضر شی 20 شده
من:بش رفتم
از اتاق رفتم بیرون
ارسلان:سلیطه
از تو راهرو داد زدم:خودتی و پانیذذذ
ارسلان:بی شعور پانیذ خواهرمهههه
من:رفیق 7 ساله منه
ارسلان:تو خوبیییی
رفتم لباس عوض کردم یه مانتو مشکی تنم کردم با شلوار و شال سفید و کفش مشکی ارسلان هم یه پیرهن مشکی و شلوار مشکی
چمدونا رو برداشتیم و گذاشتیم تو ماشین و حرکت کردیم
#رمان
#اردیا
#عشق
#عاشقانه
#رمان_اردیا
اینم یکی دیگهههه😂😐
۱۸.۱k
۱۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.