از جام با کلافگی و خستگی بلند شدم.
از جام با کلافگی و خستگی بلند شدم.
به لباسم نگاه کردم. با اینا نمیشه رفت پایین
به سمت کمد رفتم ولی پشیمون شدم اصن مهمه مگه ولش کن...ولی باز پشیمون شدم بدنم کبود بود
در کمد رو باز کردم. شلوار بوت کات آبی یخی.زاپ دار پوشیدم. پیرهن سفیدم که یقه اش زنجیر داشت.
تا گودی کمرم بود.
از اتاق زدم بیرون.
پلههارو پایین رفتم. همه بهم نگاه میکردن.
زنی که موهای نسکافه ایی داشت با عصبانیت بلند شد گفت
زن: تو کی ها
بیخیال نشستم و اهمیتی ندادم. اومد سمتم و موهام و کشید از درد جیغی کشیدم دوباره حرفش رو تکرار کرد
زن: گفتم تو کدوم احمقی هستی هااااننن
یهو در خونه با شدت باز شد.
صدای داد جیمین گوشامو کر کرد.
♬اون زن منه با چه حقی دست زدی بهش هانننن
اومد سمتم و منو از دست اون خلاص کرد.
منو تو بغلش کشید نه به یه ساعت قبل ک میزدم نه به الان که بغلم میکنه.
منو براید بغل کرد و گفت
♬ منتظر باش قراره دستات و به عنوان دکور خونه استفاده کنم...
بهسمت اتاق رفت...
جلوی در اتاق منو گذاشت زمین.
در و باز کرد و هلم داد تو.
♬کسی به جز من حق تنبیه تورو ندارع فهمیدی
♣︎اها
بیخیال نشستم رو تخت اومد سمتم و جلوم زانو زد
♬بابت کار صبحم ازت عذر میخام عصبی بودم بخاطر اینکه نزاشتی تنبیه کنم کسایی رو که باعث افتادنت شدن.
سرمو برگردوندم سمت مخالف.
با دستاش سرمو برگردوند
♬چشات و ازم ندزد.
مکثی کرد و ادامه داد
♬زیباییت و تو چشمات توصیف میکنم
چشمات که هرگز تغییر نمیکنن، تا ابد تو قلب سیاه من میمونن.
بلند شد بوسه ایی به پیشونیم زد.
بهش نگاه کردم. خم شد چشماش بست با دست راستش صورتم و گرفت لباشو گذاشت رو لبام...
به آرومی لباش و برداشت
نشست پیشم
و منو تو بغلش گرفت. احساس امنیت کردم پیش کسی که منو کتک زد.
♣︎میدونی جیمین، کاش یه مداد داشتم که دردامو از تنم میکشید بیرون.
♬چی باعث دردت شده...من
♣︎ارع تو...ولی بخشیدمت..منم نباید باهات اونجوری بحث میکردم و میگفتم هر غلطی دلت میخواد بکن
ببخشید ددی:)!❤️🔥
سرمو نوازش کرد و گفت
♬باشه بخشیدمت توهم منو ببخش
♣︎چشم ددی❤️🔥
به لباسم نگاه کردم. با اینا نمیشه رفت پایین
به سمت کمد رفتم ولی پشیمون شدم اصن مهمه مگه ولش کن...ولی باز پشیمون شدم بدنم کبود بود
در کمد رو باز کردم. شلوار بوت کات آبی یخی.زاپ دار پوشیدم. پیرهن سفیدم که یقه اش زنجیر داشت.
تا گودی کمرم بود.
از اتاق زدم بیرون.
پلههارو پایین رفتم. همه بهم نگاه میکردن.
زنی که موهای نسکافه ایی داشت با عصبانیت بلند شد گفت
زن: تو کی ها
بیخیال نشستم و اهمیتی ندادم. اومد سمتم و موهام و کشید از درد جیغی کشیدم دوباره حرفش رو تکرار کرد
زن: گفتم تو کدوم احمقی هستی هااااننن
یهو در خونه با شدت باز شد.
صدای داد جیمین گوشامو کر کرد.
♬اون زن منه با چه حقی دست زدی بهش هانننن
اومد سمتم و منو از دست اون خلاص کرد.
منو تو بغلش کشید نه به یه ساعت قبل ک میزدم نه به الان که بغلم میکنه.
منو براید بغل کرد و گفت
♬ منتظر باش قراره دستات و به عنوان دکور خونه استفاده کنم...
بهسمت اتاق رفت...
جلوی در اتاق منو گذاشت زمین.
در و باز کرد و هلم داد تو.
♬کسی به جز من حق تنبیه تورو ندارع فهمیدی
♣︎اها
بیخیال نشستم رو تخت اومد سمتم و جلوم زانو زد
♬بابت کار صبحم ازت عذر میخام عصبی بودم بخاطر اینکه نزاشتی تنبیه کنم کسایی رو که باعث افتادنت شدن.
سرمو برگردوندم سمت مخالف.
با دستاش سرمو برگردوند
♬چشات و ازم ندزد.
مکثی کرد و ادامه داد
♬زیباییت و تو چشمات توصیف میکنم
چشمات که هرگز تغییر نمیکنن، تا ابد تو قلب سیاه من میمونن.
بلند شد بوسه ایی به پیشونیم زد.
بهش نگاه کردم. خم شد چشماش بست با دست راستش صورتم و گرفت لباشو گذاشت رو لبام...
به آرومی لباش و برداشت
نشست پیشم
و منو تو بغلش گرفت. احساس امنیت کردم پیش کسی که منو کتک زد.
♣︎میدونی جیمین، کاش یه مداد داشتم که دردامو از تنم میکشید بیرون.
♬چی باعث دردت شده...من
♣︎ارع تو...ولی بخشیدمت..منم نباید باهات اونجوری بحث میکردم و میگفتم هر غلطی دلت میخواد بکن
ببخشید ددی:)!❤️🔥
سرمو نوازش کرد و گفت
♬باشه بخشیدمت توهم منو ببخش
♣︎چشم ددی❤️🔥
۱۲.۴k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.