عاشقانه ها پارت 10
یاسمین و لیلا و و اسیه رفتن خونه ی تولگا اینا بعد یاسمینو اسیه
رفتن اشپز خونه اسیه مواد سوپ رو ورداشت پنج دقیقه گذشت
یاسمین: اوف خسته شدم
اسیه : یاسمین جون کلا 5 دقیقه گذشته
یاسمین: واقعا
لیلا: یاسمین اسیه داره سوپ و درست میکنه بعد تو خسته شدی
1 ساعت گذشت بعد از اون حرفا سوسن یکم ناراحت بود
عمر: سوسن بریم شهر بازی
سوسن: باشه
رفتن چند تا بازی کردن وکلی عکس گرفتن می خواستن برن بازی
بعدی که اسیه زنگ زد
عمر: به اسیه
دروک: منم دروک
عمر: دروک چیزی شده
دروک اروم باش امل تصادف کرده
عمر : چی کدوم بیمارستانید
دروک:......
عمر :باشه الان میایم
سوسن: چیشده عمر
عمر : امل تصادف کرده
سوسن: چی
سری رفتن بیمارستا دیدن اسیه داره گریه میکنه که دکتر اومد
عمر: خانوم دکتر چی شده
تا خوانوم دکتر می خواست حرف بزنه
یاسمین از هوش رفت
ببخشید پارتش کم بود
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع
رفتن اشپز خونه اسیه مواد سوپ رو ورداشت پنج دقیقه گذشت
یاسمین: اوف خسته شدم
اسیه : یاسمین جون کلا 5 دقیقه گذشته
یاسمین: واقعا
لیلا: یاسمین اسیه داره سوپ و درست میکنه بعد تو خسته شدی
1 ساعت گذشت بعد از اون حرفا سوسن یکم ناراحت بود
عمر: سوسن بریم شهر بازی
سوسن: باشه
رفتن چند تا بازی کردن وکلی عکس گرفتن می خواستن برن بازی
بعدی که اسیه زنگ زد
عمر: به اسیه
دروک: منم دروک
عمر: دروک چیزی شده
دروک اروم باش امل تصادف کرده
عمر : چی کدوم بیمارستانید
دروک:......
عمر :باشه الان میایم
سوسن: چیشده عمر
عمر : امل تصادف کرده
سوسن: چی
سری رفتن بیمارستا دیدن اسیه داره گریه میکنه که دکتر اومد
عمر: خانوم دکتر چی شده
تا خوانوم دکتر می خواست حرف بزنه
یاسمین از هوش رفت
ببخشید پارتش کم بود
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع
۱۱.۱k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.