پارت دوم گزارش عشق
شروع کردیم به کارکردن همه کار هارو با دقت انجام میدادم مبادا چیزی از قلم بیوفته و کارم خراب بشه
یکدفعه مردی چهارشانه خیلی شیک وارد دفترم شد و کیفش رو گذاشت رو میزم رفت سراغ پرونده ها
ا،ت : آقا کجا شما اینجا چیکار میکنید
مرد : تو اینجا چیکار میکنی اینجا دفتر منه
ا،ت : متاسفم من حسابدار جدید هستم فکر کنم قدتون کوتاه بوده اسم من رو تو سر دفتر ندید
یکدفعه خود یونگی اومد داخل اتاق خیلی موأدب شد
یونگی : دیروز بهت گفتم اخراجی چرا دوباره اومدی کار خانم رو مختل کردی برو
مرد : کاری میکنم این دختر خودش استعفا رو بزاره رو
میز و فرار کنه
یونگی : هر غلطی میخوای بکنی بکن تا من اینجام پاشو از این در نمیزاره بیرون
ا،ت : آقا ببخشید میتونم بدونم ایشون چیکار کرده
یونگی : خودت دیدی که پول برداشته ماشین داری
ا،ت : یه چیزی دارم باهاش برم و بیام
یونگی : ما اینجا سرویس داریم ولی خب شما اینو بگیر
ماشین خودمه پایین پارکه از این به بعد باهاش برو بیا
ا،ت : شما به همه حساب داراتون ماشین میدید ؟
یونگی: تو فرق میکنی
برای اولین بار پشت اونهمه اخمش بلاخره لبخندش رو دیدم و فهمیدم طرفداراش چی میگفتن حامی بود اما زیاد مهربون نبود درحدی که کاری کنه کارمنداش براش کار نکن ولی خب فکر میکردم نمیتونستم با این اخلاقش کنار بیام و باهاش کار کنم گ.....
چند روزی گذشت کارم برام آسون شده بود تبدیل شده بود به لذت اما امروز میخواستم برم سرکار متوجه جعبه ای روی صندلی ماشینم شدم بازش کردم نامه ای توش بود نمیدونم از طرف کی بود یعنی چی کی من رو تو این محله میشناسه
نامه رو بازکردم قابل گفتن نبوداز کلمات رکیک و زشت توش استفاده شده بود متوجه شدم از طرف حساب دار قبلیه گذاشتمش تو جایی که تو چشم نباشه
ا،ت : طرف هرچی فحش از بچگیش بلد بود تو این نامه به کار برده واییی
یکم ترسیده بودم در حدی که نمیدونستم باید چیکار کنم شاید باید اروم میگرفتم و بهش فکر نمیکردم ...
شرمند دیر شد
یکدفعه مردی چهارشانه خیلی شیک وارد دفترم شد و کیفش رو گذاشت رو میزم رفت سراغ پرونده ها
ا،ت : آقا کجا شما اینجا چیکار میکنید
مرد : تو اینجا چیکار میکنی اینجا دفتر منه
ا،ت : متاسفم من حسابدار جدید هستم فکر کنم قدتون کوتاه بوده اسم من رو تو سر دفتر ندید
یکدفعه خود یونگی اومد داخل اتاق خیلی موأدب شد
یونگی : دیروز بهت گفتم اخراجی چرا دوباره اومدی کار خانم رو مختل کردی برو
مرد : کاری میکنم این دختر خودش استعفا رو بزاره رو
میز و فرار کنه
یونگی : هر غلطی میخوای بکنی بکن تا من اینجام پاشو از این در نمیزاره بیرون
ا،ت : آقا ببخشید میتونم بدونم ایشون چیکار کرده
یونگی : خودت دیدی که پول برداشته ماشین داری
ا،ت : یه چیزی دارم باهاش برم و بیام
یونگی : ما اینجا سرویس داریم ولی خب شما اینو بگیر
ماشین خودمه پایین پارکه از این به بعد باهاش برو بیا
ا،ت : شما به همه حساب داراتون ماشین میدید ؟
یونگی: تو فرق میکنی
برای اولین بار پشت اونهمه اخمش بلاخره لبخندش رو دیدم و فهمیدم طرفداراش چی میگفتن حامی بود اما زیاد مهربون نبود درحدی که کاری کنه کارمنداش براش کار نکن ولی خب فکر میکردم نمیتونستم با این اخلاقش کنار بیام و باهاش کار کنم گ.....
چند روزی گذشت کارم برام آسون شده بود تبدیل شده بود به لذت اما امروز میخواستم برم سرکار متوجه جعبه ای روی صندلی ماشینم شدم بازش کردم نامه ای توش بود نمیدونم از طرف کی بود یعنی چی کی من رو تو این محله میشناسه
نامه رو بازکردم قابل گفتن نبوداز کلمات رکیک و زشت توش استفاده شده بود متوجه شدم از طرف حساب دار قبلیه گذاشتمش تو جایی که تو چشم نباشه
ا،ت : طرف هرچی فحش از بچگیش بلد بود تو این نامه به کار برده واییی
یکم ترسیده بودم در حدی که نمیدونستم باید چیکار کنم شاید باید اروم میگرفتم و بهش فکر نمیکردم ...
شرمند دیر شد
۴۳.۵k
۱۲ شهریور ۱۴۰۱