من تو رو دوست خواهم داشت پارت هشتم

من تو رو دوست خواهم داشت پارت هشتم

همه:باشه

ویو ات:داشتم میرفتم که متوجه شدم کوک و جوکی نیستن(نکته :ات به جوکیونگ میکه جوکی)

+عامم تهیونگ

# جونم

+میگم چرا کوک و جوکی نیستن؟

# میای بریم ببینیم کجان؟(با نگاه شیطانی)

+منم موافقم کرم درونم بیدار شده

# پاشو بریم

رفتیم جا اتاق کوک که دیدم جوکی داره واسه کوک عشوه میاد دیگه حالم داشت بهم میخورد ولی از اونجایی که کرم درونم گل کرده بود فیلم گرفتم و وقتی تموم شد با ته رفتیم تو

# اه اه چندشان حال بهم زن چیکار میکردین؟

کوک بچم داره از خجالت آب میشه

×اهم اهم هیچی

+خوب خواهر گلم الان باید بریم

*کجا؟

+بدو تعریف کن وگرنه پااررهه میشی😊

# ات بنظرم اینبار ولش کن ماکه فیلم عشوه رفتناشونو داریم نه؟

+اووه آره ولش بیا بریم به بقیه نشون بدیم

*جانم؟نه اتت خواهر گلم تورو خدا هرچی بخوای بهت میدم هرجا بخوای میبرمت فقط نکن با آبروی من اینکارو

+هر جایی؟هرکاری؟

جوکی و کوک :اوهوم

خوب پس میریم شهر بازی و امشب توی اتاق تاریک فیلم ترسناک میبینیم

# ات من میترسم

+نترس عشقم عادت میکنی

# حد اقل پای منو وسط نکش این دوتا رو تنبیه کن

+نه شاهزاده خودت شروع کردی ولی پایانش با منه (لبخند شیطانی)

خوب بچه ها زیاد شد ولی خیلی حمایتا کمه بعضیا میخونن نه فالو میکنن نه لایک و نه کامنت اونوقت بعضیا چرت مینویسن ۱۰۰ تا لایک میخوره اگه اینطور باشه دیگه بعد از این فیک نمیذارم