p9🌚
p9🌚
فلش بک بعد طراحی
ا.ت:اخیش دستم شکست بالاخره تموم شد ..ولی خدایی قشنگ در اومد 🙃
جیمین:خسته نباشی بیبی تو همیشه کارات عالیه نفسم 🥺
ا.ت:مرسی جیگرم ..خب دیگه پاشو بریم من اینو بدم به نامجون
جیمین:چشم مادمازل من ..پرنسس من ؟
ا.ت:جونم جیمی من
جیمین:عشقمی تو نفسم میگم میشه یدونه از لبات بخورم آخه امروز هیچی
نخوردم بده دیگه (اینو با اون صدای آروم سکسیش که همه میشناسید گفت)
ا.ت:باشه ..و.ولی آروم
جیمین:قول نمیدم
ا.ت:اینو گفت و مثل چی حمله کرد به لبام طوری که از لبام خون اومد یکم و بعد آزم جداشد
جیمین:مرسی این از میان وعدم خیلی خوشمزه بود...اما ببین یه چیزی رو راست میگم لبات طمع توت فرنگی و پاستیل خرسی میده
ا.ت:باشه حالا بیا برین ..مسخره «خنده»
جیمین:خب راست میگم «خنده»
فلش بک به پیشه نامجون
ا.ت:بیا نامجون تموم شد
نامی:okمرسی بازم عالیه
از زبان راوی"me"
کوک و نورا وارد شدن و کوک عکس هارو تحویل نامجون داد و رو به نورا کرد و با صدای بلند گفت نورا من تو رو دوست دارم قبول میکنی دوست دخترم شی همه ی اینا رو پیشه اعضا گفت ...
نورا:اولش دهنم باز موند ..ولی بعدش به خودم اومدم و دیدم اره من مثل دیوونه ها عاشقشم و با ذوق گفتم بلههه
کوک:عاشقتم
و بعد همه ی اعضا دست زدن و می گفتن جونگکوک خیلی شیطونی تو کی عاشق شدی با خنده می گفتن
جیمین:خب منم می خوام یه چیزی بگم
منم دیشب با ا.ت رفتیم بیرون و من بهش اعتراف کردم که چقدر عاشقشم و الان ما باهم هستیم 😎🙃
همهی اعضا :مبارکه ..چرا به نگفتین عاشق شدین
جیمین و کوک :سورپرایز بود
و همه با هم خندیدند
فلش بک به موقع رفتن
ا.ت:داشتم می رفتم خونه نورا با هام نبود با کوک قرار داشتن و تنها بودم پس
الپدم رو گذاشتم تو گوشم و آهنگ غمگین گذاشتم که وسطاش بغض کردم و دونه دونه اشکم میومد که یهوووو
خماری 😂
حمایت کنید که پارت بعد رو بزارم 🙃💜
فلش بک بعد طراحی
ا.ت:اخیش دستم شکست بالاخره تموم شد ..ولی خدایی قشنگ در اومد 🙃
جیمین:خسته نباشی بیبی تو همیشه کارات عالیه نفسم 🥺
ا.ت:مرسی جیگرم ..خب دیگه پاشو بریم من اینو بدم به نامجون
جیمین:چشم مادمازل من ..پرنسس من ؟
ا.ت:جونم جیمی من
جیمین:عشقمی تو نفسم میگم میشه یدونه از لبات بخورم آخه امروز هیچی
نخوردم بده دیگه (اینو با اون صدای آروم سکسیش که همه میشناسید گفت)
ا.ت:باشه ..و.ولی آروم
جیمین:قول نمیدم
ا.ت:اینو گفت و مثل چی حمله کرد به لبام طوری که از لبام خون اومد یکم و بعد آزم جداشد
جیمین:مرسی این از میان وعدم خیلی خوشمزه بود...اما ببین یه چیزی رو راست میگم لبات طمع توت فرنگی و پاستیل خرسی میده
ا.ت:باشه حالا بیا برین ..مسخره «خنده»
جیمین:خب راست میگم «خنده»
فلش بک به پیشه نامجون
ا.ت:بیا نامجون تموم شد
نامی:okمرسی بازم عالیه
از زبان راوی"me"
کوک و نورا وارد شدن و کوک عکس هارو تحویل نامجون داد و رو به نورا کرد و با صدای بلند گفت نورا من تو رو دوست دارم قبول میکنی دوست دخترم شی همه ی اینا رو پیشه اعضا گفت ...
نورا:اولش دهنم باز موند ..ولی بعدش به خودم اومدم و دیدم اره من مثل دیوونه ها عاشقشم و با ذوق گفتم بلههه
کوک:عاشقتم
و بعد همه ی اعضا دست زدن و می گفتن جونگکوک خیلی شیطونی تو کی عاشق شدی با خنده می گفتن
جیمین:خب منم می خوام یه چیزی بگم
منم دیشب با ا.ت رفتیم بیرون و من بهش اعتراف کردم که چقدر عاشقشم و الان ما باهم هستیم 😎🙃
همهی اعضا :مبارکه ..چرا به نگفتین عاشق شدین
جیمین و کوک :سورپرایز بود
و همه با هم خندیدند
فلش بک به موقع رفتن
ا.ت:داشتم می رفتم خونه نورا با هام نبود با کوک قرار داشتن و تنها بودم پس
الپدم رو گذاشتم تو گوشم و آهنگ غمگین گذاشتم که وسطاش بغض کردم و دونه دونه اشکم میومد که یهوووو
خماری 😂
حمایت کنید که پارت بعد رو بزارم 🙃💜
۵.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.