فیک مرد من
فیک مرد من
پارت ۲۹
چانیول:عزیزم بیا بریم نمیخوام این هرز.رو ببینم
لیا:یه..هق ..رو..هق روزی پشیمون....هق میشی کاری ..هق میکنم که عاشقم..هق شی(گریه)
چانیول:کص..شعر نگو
چانیول:ا.ت و یونا بیاین بریم بیرون
(رفتن بیرون)
ا.ت:خوب کاری کردی
چانیول:میدونم
یونا:چانیول..به نظرت یکم زیاده روی نکردی
چانیول:نه باید مث سگ میزدمش
ا.ت:یونا مثل اینکه یادت رفته اون به تو گفت هرز..ه
یونا:راست میگی یادم رفته بود
چانیول:خب حالا اینارو بیخیال ا.ت گفتی جونگکوک اون بود دیگه؟(اشاره به جونگکوک)
ا.ت:آره خودشه
چانیول:خب پس من رفتم شما هم دنبالم بیاین (رفت پیش جونگکوک ا.ت و یونا هم دنبالش رفتن)
چانیول:خب تو جونگ کوکی درسته؟
کوک:آره خودمم چطور
چانیول:بیا پشت حیاط
کوک:......
کوک:عه ا.ت خوبی (تازه ا.ت و یونارو دید)
ا.ت:گوه خوریش به تو نیومده
کوک:اووو بی ادب شدی میخواستم ازت معذرت خواهی کنم بابت اونروز ولی نه باید ادبت کنم تا یاد بگیری با من درست صحبت کنی
چانیول:(زد تو گوش کوک)خفه شو مرتیکه ی عوضی تو باعث حال الان آبجیم شدی
کوک:اووووو الان فهمیدم تو داداشه ا.ت هستی خبب باید بگم که هم تو و هم آبجیت خودتونو تو بد دردسری انداختین
چانیول: مثلا میخوای چه گوهی بخوری
کوک:بیا بریم پشت حیاط بهت میگم
اعضا:خوب شد دلمون خیلی دعوا میخواست
کوک:شما نمیخواد
جیمین:عه داداش فک کردی ما تورو تنها میزاریم
شوگا:ما هم باهات میایم
تهیونگ: داداش بدون من میخوای دعوا کنی
جونگکوک:نمیخواد خودم تنهایی میتونم
جین:ما مگه گفتیم نمیتونی
جیهوپ: هرطور که شده من باید باهات تو دعوا باشم
نامجون:خب داداشیا چقدر حرف میزنین بیاین بریم
کوک:گفتم نمیخواد دیگه خودم تنهایی میرم
اعضا:عمرا اگه بزاریم
کوک:گفتم نه
اعضا:هیی باشه دیگه
میدونم این پارت یکم چرت شد
پارت ۲۹
چانیول:عزیزم بیا بریم نمیخوام این هرز.رو ببینم
لیا:یه..هق ..رو..هق روزی پشیمون....هق میشی کاری ..هق میکنم که عاشقم..هق شی(گریه)
چانیول:کص..شعر نگو
چانیول:ا.ت و یونا بیاین بریم بیرون
(رفتن بیرون)
ا.ت:خوب کاری کردی
چانیول:میدونم
یونا:چانیول..به نظرت یکم زیاده روی نکردی
چانیول:نه باید مث سگ میزدمش
ا.ت:یونا مثل اینکه یادت رفته اون به تو گفت هرز..ه
یونا:راست میگی یادم رفته بود
چانیول:خب حالا اینارو بیخیال ا.ت گفتی جونگکوک اون بود دیگه؟(اشاره به جونگکوک)
ا.ت:آره خودشه
چانیول:خب پس من رفتم شما هم دنبالم بیاین (رفت پیش جونگکوک ا.ت و یونا هم دنبالش رفتن)
چانیول:خب تو جونگ کوکی درسته؟
کوک:آره خودمم چطور
چانیول:بیا پشت حیاط
کوک:......
کوک:عه ا.ت خوبی (تازه ا.ت و یونارو دید)
ا.ت:گوه خوریش به تو نیومده
کوک:اووو بی ادب شدی میخواستم ازت معذرت خواهی کنم بابت اونروز ولی نه باید ادبت کنم تا یاد بگیری با من درست صحبت کنی
چانیول:(زد تو گوش کوک)خفه شو مرتیکه ی عوضی تو باعث حال الان آبجیم شدی
کوک:اووووو الان فهمیدم تو داداشه ا.ت هستی خبب باید بگم که هم تو و هم آبجیت خودتونو تو بد دردسری انداختین
چانیول: مثلا میخوای چه گوهی بخوری
کوک:بیا بریم پشت حیاط بهت میگم
اعضا:خوب شد دلمون خیلی دعوا میخواست
کوک:شما نمیخواد
جیمین:عه داداش فک کردی ما تورو تنها میزاریم
شوگا:ما هم باهات میایم
تهیونگ: داداش بدون من میخوای دعوا کنی
جونگکوک:نمیخواد خودم تنهایی میتونم
جین:ما مگه گفتیم نمیتونی
جیهوپ: هرطور که شده من باید باهات تو دعوا باشم
نامجون:خب داداشیا چقدر حرف میزنین بیاین بریم
کوک:گفتم نمیخواد دیگه خودم تنهایی میرم
اعضا:عمرا اگه بزاریم
کوک:گفتم نه
اعضا:هیی باشه دیگه
میدونم این پارت یکم چرت شد
۳.۰k
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.