رمان بیبی یو ددی / ادامه قسمت یک
قهرم برو_ رومو اونور کردن_
بیبی میرود تو ماشین و ددی میرود پیش دکتر
دکتر : ببینید آقای محترم اینایی که میگم رو تا ۱۶ روز آینده انجام بدین
ددی / چشم دکتر
اوففف پس دددی کجا رفت خسته شدم_
ببینید آقا تا ۱۶ روز رابطه جنسی ممنوع
تا ۱۶ روز آینده ترس و ترسوندن خانم ممنوع
و اینکه لواشک و ترشی زیاد بخوره_
چشم دکتر خیلی ممنونم ازتون خدانگهدار_
اوففف پس ددی کجا رفت خسته شدم_
منتظر ددی بودم که خابم برد_
ددی وارد ماشین میشود////
گری
بله قربان
بریم خونه
بله قربان
اون پتو رو هم بده
بله قربان بفرمایید
: پتو رو انداختن رو بیبی
حرکت کردن ماشین
۱ ساعت بعد رسیدن به خونه
ددی بیبی رو بلند میکنه و میبره تو اتاق تا راحت بخوابه
ددی هم میرود و رو کاناپه میخوابه
بعد چند دیقه بیدار شدن_
ساعت ۴ صبح بیبی بیدار میشه
بیدار شدم دیدم ددی پیشم نیست روی تخت نبود_ چراغا هم خاموش_بیبی خاب بد دیده بود_دددیییی جیغ زدن_گریه کردن_
ددی از خواب میپره/
و میره تو اتاق بیبی
بیبی چیشده ؟!_
چیشده بیبی !!!_
دد د ددیییی_ هق هق کردن_
جان ددی
خا خاب بد دیدم_
ای جان
چرا پیشم نبونی_
ترسیدم_
نخواستم بیدار شی بیبی_
ببخشید از الان پیشت میخوابم _
باشع_
بغل کردن ددی_ خوابیدن ددی پیش بیبی
پایان قسمت اول ____
برای قسمت بعدی لایک ها رو به ۳۰ تا برسونین و پیچ نویسنده ها رو دنبال کنین 👇
@bhar
@raha_azaghan
بیبی میرود تو ماشین و ددی میرود پیش دکتر
دکتر : ببینید آقای محترم اینایی که میگم رو تا ۱۶ روز آینده انجام بدین
ددی / چشم دکتر
اوففف پس دددی کجا رفت خسته شدم_
ببینید آقا تا ۱۶ روز رابطه جنسی ممنوع
تا ۱۶ روز آینده ترس و ترسوندن خانم ممنوع
و اینکه لواشک و ترشی زیاد بخوره_
چشم دکتر خیلی ممنونم ازتون خدانگهدار_
اوففف پس ددی کجا رفت خسته شدم_
منتظر ددی بودم که خابم برد_
ددی وارد ماشین میشود////
گری
بله قربان
بریم خونه
بله قربان
اون پتو رو هم بده
بله قربان بفرمایید
: پتو رو انداختن رو بیبی
حرکت کردن ماشین
۱ ساعت بعد رسیدن به خونه
ددی بیبی رو بلند میکنه و میبره تو اتاق تا راحت بخوابه
ددی هم میرود و رو کاناپه میخوابه
بعد چند دیقه بیدار شدن_
ساعت ۴ صبح بیبی بیدار میشه
بیدار شدم دیدم ددی پیشم نیست روی تخت نبود_ چراغا هم خاموش_بیبی خاب بد دیده بود_دددیییی جیغ زدن_گریه کردن_
ددی از خواب میپره/
و میره تو اتاق بیبی
بیبی چیشده ؟!_
چیشده بیبی !!!_
دد د ددیییی_ هق هق کردن_
جان ددی
خا خاب بد دیدم_
ای جان
چرا پیشم نبونی_
ترسیدم_
نخواستم بیدار شی بیبی_
ببخشید از الان پیشت میخوابم _
باشع_
بغل کردن ددی_ خوابیدن ددی پیش بیبی
پایان قسمت اول ____
برای قسمت بعدی لایک ها رو به ۳۰ تا برسونین و پیچ نویسنده ها رو دنبال کنین 👇
@bhar
@raha_azaghan
۲.۷k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.