فیک توکیو ریونجرز پارت 22
سلام سلام
برم برا پارت بعدیییییی 🫀🍁
خب نرو به یورو و یک عدد کوله آمد. یه چیزی پهن کرد و یورو رو گذاشت رو اون .
مایکی : عه نرو چرا اینقدر زخم برداشتی .حالت خوبه ؟
نرو : عه خب ...
یه فلش بک وقتی نرو پیاده شد :
ویو نرو : خب ... برم دنبال آر . رفتم رسیدم خونه درو که باز کردم دیدم ران و ریندو رو زمین بیهوش شدن و همه ی بالشت های داخل خونه رد گذاشته رو هم جلوی تلویزیون با کلی خوراکی اون بالا داره میخنده (اسلاید ۲) و بعله حکومت شاهنشاهی راه انداخته بیچاره ران و ریندو .
نرو : آخ این چیه رو کلم چقدر سنگینه آر توله سگ بیا پایین
یورو : *خنده* بمیر
نرو : ها ؟ آخ ... ایدههههههههه( همون آخ ) چرا میزنی ؟ یا خدا چاغو رو از کجا آوردی ؟
یورو : میکشمت برده ی بدرد نخور
نرو : یا خدا دارک شد .
ویو نرو : رفتم تو اتاق پریدم بالا رو کمد به محض اینکه یورو اومد داخلپتو رو انداختم رو سرش و گیرش انداختم . خونه رو مرتب کردم و ران و ریندو هم خوابوندم رو کاناپه و یکم ناز یورو رو کشیدم تا آدم شه بهش خوراکی دادم دوباره کولش کردم بردمش بیرون گردوندمش یکم دور دور زدیم . لباس اضافه برای بار و آر برداشتم تا بریم ساحل هر چند که کلی کتک خوردم . کیف برداشتم و با یورو رفتیم ساحل پیش بچه ها .
مایکی : نرو ... تو فکری ؟
نرو در ذهن : اگه بهش بگم چه اتفاقی افتاد فکر میکنه آر سادیسم داره . خب ... احتمالا داره.
نرو : ها ؟ هیچی تصادف کردیم .
یوری : آر قاطی کرد ؟
نرو ؛ آره
یوری : چجوری آرومش کردی
نرو : کولش کردم بردمش دور دور و بردمش بالا برج مخابرات از اونجا هم پرتم کرد پایین و براش خوراکی خریدم تا بخشیدم .
مایکی : عه کن چین ببین نرو اون دو تا رو میبره خوش بگذرونن تو نمیکنی
دراکن : ببند
یورو : مشتری جدید پیدا کردی
نرو : به نظر میرسه .
دراکن : ... منظور ؟
نرو : هر وقت خواستیم بریم دور دور بهت میگیم بیای .
مایکی : 😁✨
اما : عه سلام نرو *بغل کردن *
نرو : *بغل کردن *سلام اما چان خوبی؟😊
یورو : اینا کی اینقدر صمیمی شدن
یوری : نمیدونم واسه منم عجیبیه
باجی : خب ... چی شده ترسو ها بیاید تو آب
مایکی : خودت خواستی اومدم .
مایکی پرید رو سر باجی و افتادن رو میتسویا و میتسویا رفت تو آب .
میتسویا : پس اینجوریه 👿
میتسویا کله ی اون دو تا رو گرفت کرد تو آب ک مایکی دست میتسویا رو گرفت اما اشتباهی باجی رو پرت کرد رو دراکن دراکن دوباره باجی رو انداخت رو مایکی و میتسویا پرید رو سر دراکن دراکن افتاد رو مایکی و باجی که باجی دراکنو گاز گرفت و خلاصه جنگ جهانی سوم ...
نرو : نمیفهمم چه اتفاقی داره میافته
یوری : از ما که بهترن .
یورو : حق گفت خدایی
خلاصه ما هم تماشا چی بودیم یکمم رفتیم لب آب نشستیم .نرو که یوری رو کول کرده بود و یورو هم برده بود دور دور دیگه کمری نداشت . اون دوتا هم چون صبح مست کرده بودن حال خیلی خوب نداشتن کلا بی جون بودن تا عصر که رفتن خونه هاشون .
پایان این پارت بای ❤️
برم برا پارت بعدیییییی 🫀🍁
خب نرو به یورو و یک عدد کوله آمد. یه چیزی پهن کرد و یورو رو گذاشت رو اون .
مایکی : عه نرو چرا اینقدر زخم برداشتی .حالت خوبه ؟
نرو : عه خب ...
یه فلش بک وقتی نرو پیاده شد :
ویو نرو : خب ... برم دنبال آر . رفتم رسیدم خونه درو که باز کردم دیدم ران و ریندو رو زمین بیهوش شدن و همه ی بالشت های داخل خونه رد گذاشته رو هم جلوی تلویزیون با کلی خوراکی اون بالا داره میخنده (اسلاید ۲) و بعله حکومت شاهنشاهی راه انداخته بیچاره ران و ریندو .
نرو : آخ این چیه رو کلم چقدر سنگینه آر توله سگ بیا پایین
یورو : *خنده* بمیر
نرو : ها ؟ آخ ... ایدههههههههه( همون آخ ) چرا میزنی ؟ یا خدا چاغو رو از کجا آوردی ؟
یورو : میکشمت برده ی بدرد نخور
نرو : یا خدا دارک شد .
ویو نرو : رفتم تو اتاق پریدم بالا رو کمد به محض اینکه یورو اومد داخلپتو رو انداختم رو سرش و گیرش انداختم . خونه رو مرتب کردم و ران و ریندو هم خوابوندم رو کاناپه و یکم ناز یورو رو کشیدم تا آدم شه بهش خوراکی دادم دوباره کولش کردم بردمش بیرون گردوندمش یکم دور دور زدیم . لباس اضافه برای بار و آر برداشتم تا بریم ساحل هر چند که کلی کتک خوردم . کیف برداشتم و با یورو رفتیم ساحل پیش بچه ها .
مایکی : نرو ... تو فکری ؟
نرو در ذهن : اگه بهش بگم چه اتفاقی افتاد فکر میکنه آر سادیسم داره . خب ... احتمالا داره.
نرو : ها ؟ هیچی تصادف کردیم .
یوری : آر قاطی کرد ؟
نرو ؛ آره
یوری : چجوری آرومش کردی
نرو : کولش کردم بردمش دور دور و بردمش بالا برج مخابرات از اونجا هم پرتم کرد پایین و براش خوراکی خریدم تا بخشیدم .
مایکی : عه کن چین ببین نرو اون دو تا رو میبره خوش بگذرونن تو نمیکنی
دراکن : ببند
یورو : مشتری جدید پیدا کردی
نرو : به نظر میرسه .
دراکن : ... منظور ؟
نرو : هر وقت خواستیم بریم دور دور بهت میگیم بیای .
مایکی : 😁✨
اما : عه سلام نرو *بغل کردن *
نرو : *بغل کردن *سلام اما چان خوبی؟😊
یورو : اینا کی اینقدر صمیمی شدن
یوری : نمیدونم واسه منم عجیبیه
باجی : خب ... چی شده ترسو ها بیاید تو آب
مایکی : خودت خواستی اومدم .
مایکی پرید رو سر باجی و افتادن رو میتسویا و میتسویا رفت تو آب .
میتسویا : پس اینجوریه 👿
میتسویا کله ی اون دو تا رو گرفت کرد تو آب ک مایکی دست میتسویا رو گرفت اما اشتباهی باجی رو پرت کرد رو دراکن دراکن دوباره باجی رو انداخت رو مایکی و میتسویا پرید رو سر دراکن دراکن افتاد رو مایکی و باجی که باجی دراکنو گاز گرفت و خلاصه جنگ جهانی سوم ...
نرو : نمیفهمم چه اتفاقی داره میافته
یوری : از ما که بهترن .
یورو : حق گفت خدایی
خلاصه ما هم تماشا چی بودیم یکمم رفتیم لب آب نشستیم .نرو که یوری رو کول کرده بود و یورو هم برده بود دور دور دیگه کمری نداشت . اون دوتا هم چون صبح مست کرده بودن حال خیلی خوب نداشتن کلا بی جون بودن تا عصر که رفتن خونه هاشون .
پایان این پارت بای ❤️
۲.۸k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.