گردنبند خونین پارت ۲✨️✨️
پادشاه گفت : قبول میکنم، قبول میکنم جسی لونا رو با خودش ببره.
جسی که تمام مدت در شوک در حال تماشا کردن ان دوتا بود ، بعد از شنیدن این حرف سریعا به پادشاه گفت : باید دقیقا چیکار کنم پادشاه؟
پادشاه: امشب لونا رو با خودت به خونت ببر و خودت هم دیگه اینجا نیا ، ماهم هرفته حقوقتو بهت میدیم.
جسی تایید کرد و با ملکه به سمت اتاق انا رفتند .
زمانی که نلکه داشت لونا رو اماده میکرد روبه جسی کرد و گفت: جسی، خواهش میکنم با جون و دل از دخترم مراقبت و خودتو جای مادر واقعیش بزار، من چهره لونا رو مثل انسان ها میکنم تا کسی شک نکنه و تا ۱۵ سالگی هیچی راجب ما بهش نگو
جسی: یعنی تا زمانی که قدرت هاش شکوفه میشن؟
اخه چون پرنسس ۴ رگه هسنتد شاید قدرتشون زودتر از موعود بروز بده
ملکه: نگران نباش تا ۱۵ سالگی اتفاقی براش نمیوفته
بعد لونا را بغل کرد و به همراه وسایلش به جسی داد.
فبل از ایتکه حسی از قصر خارج شود ، پادشاه و ملکه هردو با چشمان اشکی دخترشان را بغل کردند و با هردو ی انها خداحافظی کردند
.
.
.
.
.
.
.
این پارت جدید چیز خواستی نداشت اما از پارت بعد همچیز جالب میشه.
جسی که تمام مدت در شوک در حال تماشا کردن ان دوتا بود ، بعد از شنیدن این حرف سریعا به پادشاه گفت : باید دقیقا چیکار کنم پادشاه؟
پادشاه: امشب لونا رو با خودت به خونت ببر و خودت هم دیگه اینجا نیا ، ماهم هرفته حقوقتو بهت میدیم.
جسی تایید کرد و با ملکه به سمت اتاق انا رفتند .
زمانی که نلکه داشت لونا رو اماده میکرد روبه جسی کرد و گفت: جسی، خواهش میکنم با جون و دل از دخترم مراقبت و خودتو جای مادر واقعیش بزار، من چهره لونا رو مثل انسان ها میکنم تا کسی شک نکنه و تا ۱۵ سالگی هیچی راجب ما بهش نگو
جسی: یعنی تا زمانی که قدرت هاش شکوفه میشن؟
اخه چون پرنسس ۴ رگه هسنتد شاید قدرتشون زودتر از موعود بروز بده
ملکه: نگران نباش تا ۱۵ سالگی اتفاقی براش نمیوفته
بعد لونا را بغل کرد و به همراه وسایلش به جسی داد.
فبل از ایتکه حسی از قصر خارج شود ، پادشاه و ملکه هردو با چشمان اشکی دخترشان را بغل کردند و با هردو ی انها خداحافظی کردند
.
.
.
.
.
.
.
این پارت جدید چیز خواستی نداشت اما از پارت بعد همچیز جالب میشه.
۱.۷k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.