عاشق شدن part³³
همینجوری ک با من حرف میزد گوش تهیونگ و گرفته بود و میپیچوند رفتم سمت دستش و دستشو جدا کردم از گوش تهیونگ و رفتم جلوی تهیونگ ک دیگ نزندش
ا.ت:بعدا برات توضیح میدم
شینا:همین الان توضیح بده ،،،،، گوش میکنم
ا.ت:الان نمیشه
شینا:چرا نمیشههههههه*داد
ا.ت:شینا آروم باش
شینا:مگه بهت نگفته بودم دیگ نزدیک تین عوضی نشو هاااااا*داد
ا.ت:بس کن *داد،،،،،داری زیاد روی میکنی شینا
شینا:زیاده روی میکنم؟؟،،،از کی تاحالا صداتو برا من بلند میکنی هاااا؟؟؟
ا.ت:از همون موقع ک ت سر من داد زدی ،،،من دیگ بچه نیستم بفهم من میتونم آدمای خوب و بدو تشخیص بدم ت نمیتونی برام تایین تکلیف کنیییییی*داد
شینا:حالا ک میتونی تشخیص بدی پس دیگ ب من نیاز نداری خدافظ
(از اونجا رفت)
ویو تهیونگ
وقتی شینا رفت ا.ت نشست رو زمین و شروع کرد ب گریه کردن
تهیونگ:ا.ت آروم باش
ا.ت:...........*گریه
تهیونگ:با گریه کردن بر نمیگرده
ا.ت:.........*گریه
رفتم سمتش و بغلش کردم و برام جالب بود و منو پس نزد و اونم بغلم کرد. بعد از چند مین متوجه شدم خوابش برده براید استایل بغلش کردمو بردم ت اتاقم رو تخت گذاشتم آخه بقیه ی اتاقا آماده نبودن و کثیف بودن
شرط بزارم ؟!😈
ا.ت:بعدا برات توضیح میدم
شینا:همین الان توضیح بده ،،،،، گوش میکنم
ا.ت:الان نمیشه
شینا:چرا نمیشههههههه*داد
ا.ت:شینا آروم باش
شینا:مگه بهت نگفته بودم دیگ نزدیک تین عوضی نشو هاااااا*داد
ا.ت:بس کن *داد،،،،،داری زیاد روی میکنی شینا
شینا:زیاده روی میکنم؟؟،،،از کی تاحالا صداتو برا من بلند میکنی هاااا؟؟؟
ا.ت:از همون موقع ک ت سر من داد زدی ،،،من دیگ بچه نیستم بفهم من میتونم آدمای خوب و بدو تشخیص بدم ت نمیتونی برام تایین تکلیف کنیییییی*داد
شینا:حالا ک میتونی تشخیص بدی پس دیگ ب من نیاز نداری خدافظ
(از اونجا رفت)
ویو تهیونگ
وقتی شینا رفت ا.ت نشست رو زمین و شروع کرد ب گریه کردن
تهیونگ:ا.ت آروم باش
ا.ت:...........*گریه
تهیونگ:با گریه کردن بر نمیگرده
ا.ت:.........*گریه
رفتم سمتش و بغلش کردم و برام جالب بود و منو پس نزد و اونم بغلم کرد. بعد از چند مین متوجه شدم خوابش برده براید استایل بغلش کردمو بردم ت اتاقم رو تخت گذاشتم آخه بقیه ی اتاقا آماده نبودن و کثیف بودن
شرط بزارم ؟!😈
۷.۴k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.