نفرت عشق پارت 2
تهیونگ:باشه
از دست ات رو گرفتم وبعد بردمش توی انبار مدرسه (الان ۱۸+میشه ها ها ها ) کوبیدمش رو دیوار وشروع کردم به دراوردن پیراهنش هی تقلا می کرد
ات :کسافت ولم کن
تهیونگ : خودت خواستی
ات:بهت میگم ولم کن
نذاشت کامل حرفم رو بزنم که
لباش رو کوبوند رو لبام اولش همراهی نکردم ولی بعدش دیگه نتونستم تحمل کنم همراهی کردم لامصب عجب لبایی داشت
تهیونگ : خیلی لباش شیرین بود
اگه میدونستم زود تر امتحانش
میکردم هین بوسیدن دستمو بردم سمت سینه هاش و شروع به بازی کردن باهاش کردم بعد لبامو جدا کردم وشروع کردم به کیس مارک انداختن (ادمین : ما میریم مدرسه امتحان میدیم اینا میرن لاو میترکونن)
ات:خیلی حال میداد
اولین بارم بود
بعدش تهیونگ سینه هامو خورد
بعد لبام رو بوسید
جونگ کوک ویو:
داشتم دنبال تهیونگ میگشتم که از انبار صدا اومد رفتم داخل دیدم
تهوینگ و ات دارن کیس میگیرن
ادامه دارد
از دست ات رو گرفتم وبعد بردمش توی انبار مدرسه (الان ۱۸+میشه ها ها ها ) کوبیدمش رو دیوار وشروع کردم به دراوردن پیراهنش هی تقلا می کرد
ات :کسافت ولم کن
تهیونگ : خودت خواستی
ات:بهت میگم ولم کن
نذاشت کامل حرفم رو بزنم که
لباش رو کوبوند رو لبام اولش همراهی نکردم ولی بعدش دیگه نتونستم تحمل کنم همراهی کردم لامصب عجب لبایی داشت
تهیونگ : خیلی لباش شیرین بود
اگه میدونستم زود تر امتحانش
میکردم هین بوسیدن دستمو بردم سمت سینه هاش و شروع به بازی کردن باهاش کردم بعد لبامو جدا کردم وشروع کردم به کیس مارک انداختن (ادمین : ما میریم مدرسه امتحان میدیم اینا میرن لاو میترکونن)
ات:خیلی حال میداد
اولین بارم بود
بعدش تهیونگ سینه هامو خورد
بعد لبام رو بوسید
جونگ کوک ویو:
داشتم دنبال تهیونگ میگشتم که از انبار صدا اومد رفتم داخل دیدم
تهوینگ و ات دارن کیس میگیرن
ادامه دارد
۳.۱k
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.