♕در این بازی عشق و مرگ یکیست♕
تفنگمو برداشتم اروم رفتم سمت در توی چشم در نگاه کردم هانا بود. نفس راحتی کشیدم و تفنگمو زیر لباسم قایم کردم. درو باز کردم با قیافه ی اصبانی هانا روبه رو شدم.(هانا*)*نه اینجوری بده میخوای درو ببند یه ساعت دیگه باز کن. منم که میخواستم حرصش بدم درو بستم.*یااااا به خدا دستم بد برسه شهیدت میکنم. تا درو باز کردم عین جن پرید تو بغلم شروع کرد به قلقلی کردنم منم که از این کار متنفر بودم شروع کردم جیغ زدن.
+به بزرگی خودت ببخش هانا نکن بسه.*درو رو من میبندی اره؟ یه جوری قلقلیت مبکنم که به غلط کردن بیفتی.+باشه باشه ببخشید.*یه بار بگو ببخشید تا فکرامو بکنم.
تو دلم گفتم چه روز مضحکی امروز منت دو نفر رو کشیدم.
داد زدم+ببخشیـــــــــــــد. بعد از رو پا شد. بلند شدمو لباسمو درست کردم
+خب مگس جونم واسه چی اومده.*هیچی اومده پشه شو ببینه+بعد حالا کی تشریفشو میبره *این مهمون نوازیته دیگه نه؟+اگه مهمون بودی یه چیزی ولی*تازگیا خیلی تیکه میندازی+نظر لطفته*مچکر دوست گرامی+خواهش ولی حالا برای چی اومدی؟*خیر سرم اومدم باهم غذا بخوریم و فیلم ترسناک ببینیم.+اه یادم رفته بود بهم گفتی میایی. خب چی خریدی؟*دوکبوکی با نودل تند + اوه اخجون تو برو غذا رو بزار توی ظرف منم یه فیلم بزارم *باش
+چی بزارم *اره +کدوم قسمت رو؟*میخوای پنج رو بزار +باش گذاشتم بیا.*اومدم+فقط داری میای لامپارم خاموش کن *لامپا چرا+فیلم ترسناک با لامپ خاموش میچسبه نکنه میترسی* نه بابا ترس چیه حالا خانوم شجاع+زود باش بیا
داشتیم فیلمو میدیدیم که یهو یه ادم با صورت ترسناک اومد تو تلوزیون. هانا یه جیغی زد که یه لیوان روی میز شکست +ارام حیوان چته*ق قطش ک کن+چته؟
*میشه من شب اینحا بمونم +نه*تو روحت یکم ادم باش میشه؟+نع قرار ملاقات دارم امشب تو خونم *پسر یا دختر؟+به تو چه *بگو دیگه +پسر*چرا تو خونت؟+تو باز منحرف شدی یکم جلو اون ذهن کثیفتو بگیر میشه؟کار دارم الاناس که بیاد زود زحمتو کم کن. سریع کتشو برداشت دم در بود که گفت امیدوارم شب خوبی رو در پیش داشته باشی. منظورشو قشنگ فهمیدم کوسن رو به سمتش پرت کردم ولی حیف جاخالی داد. پنج دیقه بعد داشتم ظرفا رو میزاشتم تو اشپز خونه که صدا در اومد باید جکسون باشه. درو باز کردم +سلام جکی.
تو چرا دوباره اینجایی؟
بای بای💜😘
+به بزرگی خودت ببخش هانا نکن بسه.*درو رو من میبندی اره؟ یه جوری قلقلیت مبکنم که به غلط کردن بیفتی.+باشه باشه ببخشید.*یه بار بگو ببخشید تا فکرامو بکنم.
تو دلم گفتم چه روز مضحکی امروز منت دو نفر رو کشیدم.
داد زدم+ببخشیـــــــــــــد. بعد از رو پا شد. بلند شدمو لباسمو درست کردم
+خب مگس جونم واسه چی اومده.*هیچی اومده پشه شو ببینه+بعد حالا کی تشریفشو میبره *این مهمون نوازیته دیگه نه؟+اگه مهمون بودی یه چیزی ولی*تازگیا خیلی تیکه میندازی+نظر لطفته*مچکر دوست گرامی+خواهش ولی حالا برای چی اومدی؟*خیر سرم اومدم باهم غذا بخوریم و فیلم ترسناک ببینیم.+اه یادم رفته بود بهم گفتی میایی. خب چی خریدی؟*دوکبوکی با نودل تند + اوه اخجون تو برو غذا رو بزار توی ظرف منم یه فیلم بزارم *باش
+چی بزارم *اره +کدوم قسمت رو؟*میخوای پنج رو بزار +باش گذاشتم بیا.*اومدم+فقط داری میای لامپارم خاموش کن *لامپا چرا+فیلم ترسناک با لامپ خاموش میچسبه نکنه میترسی* نه بابا ترس چیه حالا خانوم شجاع+زود باش بیا
داشتیم فیلمو میدیدیم که یهو یه ادم با صورت ترسناک اومد تو تلوزیون. هانا یه جیغی زد که یه لیوان روی میز شکست +ارام حیوان چته*ق قطش ک کن+چته؟
*میشه من شب اینحا بمونم +نه*تو روحت یکم ادم باش میشه؟+نع قرار ملاقات دارم امشب تو خونم *پسر یا دختر؟+به تو چه *بگو دیگه +پسر*چرا تو خونت؟+تو باز منحرف شدی یکم جلو اون ذهن کثیفتو بگیر میشه؟کار دارم الاناس که بیاد زود زحمتو کم کن. سریع کتشو برداشت دم در بود که گفت امیدوارم شب خوبی رو در پیش داشته باشی. منظورشو قشنگ فهمیدم کوسن رو به سمتش پرت کردم ولی حیف جاخالی داد. پنج دیقه بعد داشتم ظرفا رو میزاشتم تو اشپز خونه که صدا در اومد باید جکسون باشه. درو باز کردم +سلام جکی.
تو چرا دوباره اینجایی؟
بای بای💜😘
۵۰.۹k
۲۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.