فرزند خوانده
پارت۲۰
ا.ت: یعنی چی دست خودت نبود هر بلایی سرم میاری میگی دست خودم نبود (با گریه)
کوک: ببخشید دیگه اینکارو نمیکنم
ا.ت: من نمیتونم بهت اعتماد کنم (به کتفم تو لیاقت بچه منو نداری)
کوک: اعتمادت رو بدست میارم
ا.ت: خب حالا توهم عنشو در آوردی
کوک: وادفاخ چه مدت سریع تغیر کرد
ا.ت : برو بابا توهم حوصله داری من گشنمه
کوک: فهمیدم چرا تغیر کرد گشنته از بس شکمویی (باخنده)
بابالشت زدم تو سرش
ا.ت: نخند تا نزدمت
کوک: باش من تسلیم(با خنده ی خرگوشی)
ا.ت: خرگوش کوشولو برو برا خوراکی بیار
کوک: خرگوش کوشولو؟
ا.ت: آره خرگوش کوشولو مشکل داری
کوک: آره مشکل دارم
ا.ت: متاسفانه من مشکل گشا نیستم
کوک: مرض
کوک رفت بعد چند مین با کلی خوراکی برگشت
کوک: بیا شکمو بخور
ا.ت: شکمو عمته خرگوش بد
کوک: بهم نگو خرگوش
ا.ت: خرگوش خرگوش خرگوش خرگوش
کوک: باشه من تسلیم بس کن
ا.ت : باشه خرگوش کوشولو
کوک با حرص نگام میکرد
ا.ت: چته چرا اونجوری نگا میکنی خوراکی هارو بدههههههههههه
کوک: بیا بخور شکمو
که یکی در اتاق رو زد....
خ
م
ا
ر
ی
خماری بد دردیه نه؟
ا.ت: یعنی چی دست خودت نبود هر بلایی سرم میاری میگی دست خودم نبود (با گریه)
کوک: ببخشید دیگه اینکارو نمیکنم
ا.ت: من نمیتونم بهت اعتماد کنم (به کتفم تو لیاقت بچه منو نداری)
کوک: اعتمادت رو بدست میارم
ا.ت: خب حالا توهم عنشو در آوردی
کوک: وادفاخ چه مدت سریع تغیر کرد
ا.ت : برو بابا توهم حوصله داری من گشنمه
کوک: فهمیدم چرا تغیر کرد گشنته از بس شکمویی (باخنده)
بابالشت زدم تو سرش
ا.ت: نخند تا نزدمت
کوک: باش من تسلیم(با خنده ی خرگوشی)
ا.ت: خرگوش کوشولو برو برا خوراکی بیار
کوک: خرگوش کوشولو؟
ا.ت: آره خرگوش کوشولو مشکل داری
کوک: آره مشکل دارم
ا.ت: متاسفانه من مشکل گشا نیستم
کوک: مرض
کوک رفت بعد چند مین با کلی خوراکی برگشت
کوک: بیا شکمو بخور
ا.ت: شکمو عمته خرگوش بد
کوک: بهم نگو خرگوش
ا.ت: خرگوش خرگوش خرگوش خرگوش
کوک: باشه من تسلیم بس کن
ا.ت : باشه خرگوش کوشولو
کوک با حرص نگام میکرد
ا.ت: چته چرا اونجوری نگا میکنی خوراکی هارو بدههههههههههه
کوک: بیا بخور شکمو
که یکی در اتاق رو زد....
خ
م
ا
ر
ی
خماری بد دردیه نه؟
۱۶.۹k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.