فرشته من. part 2۷
(بچا این قسمت اسماته اگه علاقه ندارین لطفا بجای گزارش کردنش نخونینش ممنون میشم😊)
برای اینکه همه چیو فراموش کنه بهش گفتم که خیلی خوابم میاد و نمیتونم خواستشو برطرف کنم.
کوک:نه نه نه اصلا حتی فکر پیچوندن منو تو ذهنت نیار من بیخیال تو نمیشم
ا.ت:پوفففففف
ویو کوک
قبل اینکع حرفی بزنه براید استایل بغلش کردمو بردمش توی اتاق.
بردمش روی تخت و از اونجایی که اولین بارش بود به محبت نیاز داشت پس یکم بهش محبت کردم.
کوک:عشقم چیزی نیست لطفا اروم باش
ا.ت:هوف هوف هوف م...میترس...سممم
کوک:عشقم نترس من که دشمنت نیستم سعی میکنم اروم باهات پیش برم
ا.ت:هوف هوف باشه
رفتم پیشونیشو بوسیدمو حدود یکی دو دیقه به راحت ترین شکل ممکنش بغلش کردم تا اروم شه و بهم اعتماد کنه.
بعد دو دیقه نفساش مرتب شدو اروم شد.
کوک:عزیزم میتونیم شروع کنیم؟
ا.ت:اهوم(استرس)
کارمونو شروع کردیم و متوجه میشدم که چقد داره درد میکشه ولی بخاطر اینکه من بهم بد نگذره طاقت میاورد و وقتی این حد مهربونیشو دیدم منم اروم باهاش پیش رفتم.
ا.ت:کوککککککککککککککککک
کوک:جانم(لذت)(خدایا منو ببخش بخدا فالوورام گفتن اسماتش کنم من بی گناهم)
ا.ت:کی کارت تموم میشه؟
کوک:خب فک کنم تا دو سه ساعت دیگه
ا.ت:چیییییییییی
کوک:البته اگه بخوایم اینجوری پیش بریم
ا.ت:خب باید چیکار کنم تا رود تموم شه؟
کوک:باید حدود پنج دقیقه یه درد خیلی زیاد ولی با تایم کمو تحمل کنی
ا.ت:خیلی خب باشه
با شنیدن این حرفش دوباره واردش کردمو اون یهو یه جیغ کشید
ا.ت:اییییییی اههههیییی کوکککک تروخدااا اروم....تررررر
کوک:دیگه نمیشه😈
ا.ت:اهههه اییییییییی
5 دقیقه بعد
حس میکردم بره پیش دکتر دکتره بش میگه چار قلو حامله ای چون خودمم به شدت خسته شده بودم.
چون درد زیادی کشیده بود نمیتونست راه بره و کاملا بی جون بود.
دوتایی دوباره رفتیم حموم و وانو پر اب گرم کردمو رفتیم توش وان نشستیم.
ا.تو گذاشتم توی بغلم و خودمم داشتم شکمشو ماساژ میدادم چون میدونستم خیلی اذیت شده بود
ا.ت:اییییییییی
کوک:ببخشید عزیزم
ا.ت:کوک
کوک:جانم
ا.ت:میشه لطفا دستتو از رو شکمم برنداری وقتی داری شکممو ماساژ میدی دردم کمتر میشه
کوک:اهوم حتما عزیزم
ا.ت:😊
کوک:ا.ت
ا.ت:جانم
کوک:یه سوال دارم
ا.ت:بگو عزیزم
کوک:خبب من فکر میکردم که بعد از این کارم باهام قهر کنیو دیگه بام حرف نزنی ولی چرا از قبلتم مهربونتر شدی
ا.ت:خب اول اینکه من برا کسی که از ته دلم دوسش دارم جونمم میدم و دومم اینکه چرا باید بات قهر کنم؟دلیلی ندارم چون خودم حتما به بعدش فکر کردم و عواقبشو پذیرفتم
کوک:واییی عشقم خیلی دوست دارممممم🤩🤩
ا.ت:منم همینطور بانی کیوتم
1ساعت بعد
یه ساعت داشتم شکمشو ماساژ میدادمو باهم توی وان حرف میزدیم که یهو...
برای اینکه همه چیو فراموش کنه بهش گفتم که خیلی خوابم میاد و نمیتونم خواستشو برطرف کنم.
کوک:نه نه نه اصلا حتی فکر پیچوندن منو تو ذهنت نیار من بیخیال تو نمیشم
ا.ت:پوفففففف
ویو کوک
قبل اینکع حرفی بزنه براید استایل بغلش کردمو بردمش توی اتاق.
بردمش روی تخت و از اونجایی که اولین بارش بود به محبت نیاز داشت پس یکم بهش محبت کردم.
کوک:عشقم چیزی نیست لطفا اروم باش
ا.ت:هوف هوف هوف م...میترس...سممم
کوک:عشقم نترس من که دشمنت نیستم سعی میکنم اروم باهات پیش برم
ا.ت:هوف هوف باشه
رفتم پیشونیشو بوسیدمو حدود یکی دو دیقه به راحت ترین شکل ممکنش بغلش کردم تا اروم شه و بهم اعتماد کنه.
بعد دو دیقه نفساش مرتب شدو اروم شد.
کوک:عزیزم میتونیم شروع کنیم؟
ا.ت:اهوم(استرس)
کارمونو شروع کردیم و متوجه میشدم که چقد داره درد میکشه ولی بخاطر اینکه من بهم بد نگذره طاقت میاورد و وقتی این حد مهربونیشو دیدم منم اروم باهاش پیش رفتم.
ا.ت:کوککککککککککککککککک
کوک:جانم(لذت)(خدایا منو ببخش بخدا فالوورام گفتن اسماتش کنم من بی گناهم)
ا.ت:کی کارت تموم میشه؟
کوک:خب فک کنم تا دو سه ساعت دیگه
ا.ت:چیییییییییی
کوک:البته اگه بخوایم اینجوری پیش بریم
ا.ت:خب باید چیکار کنم تا رود تموم شه؟
کوک:باید حدود پنج دقیقه یه درد خیلی زیاد ولی با تایم کمو تحمل کنی
ا.ت:خیلی خب باشه
با شنیدن این حرفش دوباره واردش کردمو اون یهو یه جیغ کشید
ا.ت:اییییییی اههههیییی کوکککک تروخدااا اروم....تررررر
کوک:دیگه نمیشه😈
ا.ت:اهههه اییییییییی
5 دقیقه بعد
حس میکردم بره پیش دکتر دکتره بش میگه چار قلو حامله ای چون خودمم به شدت خسته شده بودم.
چون درد زیادی کشیده بود نمیتونست راه بره و کاملا بی جون بود.
دوتایی دوباره رفتیم حموم و وانو پر اب گرم کردمو رفتیم توش وان نشستیم.
ا.تو گذاشتم توی بغلم و خودمم داشتم شکمشو ماساژ میدادم چون میدونستم خیلی اذیت شده بود
ا.ت:اییییییییی
کوک:ببخشید عزیزم
ا.ت:کوک
کوک:جانم
ا.ت:میشه لطفا دستتو از رو شکمم برنداری وقتی داری شکممو ماساژ میدی دردم کمتر میشه
کوک:اهوم حتما عزیزم
ا.ت:😊
کوک:ا.ت
ا.ت:جانم
کوک:یه سوال دارم
ا.ت:بگو عزیزم
کوک:خبب من فکر میکردم که بعد از این کارم باهام قهر کنیو دیگه بام حرف نزنی ولی چرا از قبلتم مهربونتر شدی
ا.ت:خب اول اینکه من برا کسی که از ته دلم دوسش دارم جونمم میدم و دومم اینکه چرا باید بات قهر کنم؟دلیلی ندارم چون خودم حتما به بعدش فکر کردم و عواقبشو پذیرفتم
کوک:واییی عشقم خیلی دوست دارممممم🤩🤩
ا.ت:منم همینطور بانی کیوتم
1ساعت بعد
یه ساعت داشتم شکمشو ماساژ میدادمو باهم توی وان حرف میزدیم که یهو...
۸.۹k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.