تصادف
_ چطور میتونم گریه نکنم
_ بابا چطور نتونستی جلوی اون کامیون رو بگیری
# دلم برای مادرت خیلی تنگ شده بود اما وقتی به فکر تو افتادم منصرف شدم
_ چشمام چهار تا شد
_ گریم بیشتر شد
# گریه نکن عزیزم من حالم زود خوب میشه
_ اومدم بیرون
@ مرده ؟
÷ زبونتو گاز بگیر مگومی
_ بدون اینکه جواب بدم رفتم نشستم
× خاک عالم تو سر جفتتون برید از جلو چشمام خفه شید آدم اینطوری با بچه حرف میزنه
_ می خواست خودکشی کنه اما بخاطر من منصرف شد
÷ این بچه الان چی گفت
@ من میرم یه چماق پیدا کنم
× منم موافقم
_ من مطمئنم داره دروغ میگه نمی خواسته خودکشی کنه
_ حتما پای یه موضوع دیگه در میان بوده
@ احتمالا
برش زمانی *** مگومی گوجو
@ جدی جدی می خواستی خودکشی کنی؟
# نه نمی خواستم خودکشی کنم ... تو که میدونی بی نهایت من دست خودمه وقتی کامیون به ماشین برخورد کرد پام شکست بعدش بی نهایت فعال کردم تا بیشتر اسیب نبینم
@ پس یعنی کاملا اتفاقی بوده ؟
# اره .... سر صبح اصلا حواسم نبود
اونور داستان ساکورا توی حیاط بیمارستان *
_ گریم اصلا بند نمی اومد .... دلم میخواست بابام زود تر خوب بشه
یک ماه بعد ...............................
_ بابا چطور نتونستی جلوی اون کامیون رو بگیری
# دلم برای مادرت خیلی تنگ شده بود اما وقتی به فکر تو افتادم منصرف شدم
_ چشمام چهار تا شد
_ گریم بیشتر شد
# گریه نکن عزیزم من حالم زود خوب میشه
_ اومدم بیرون
@ مرده ؟
÷ زبونتو گاز بگیر مگومی
_ بدون اینکه جواب بدم رفتم نشستم
× خاک عالم تو سر جفتتون برید از جلو چشمام خفه شید آدم اینطوری با بچه حرف میزنه
_ می خواست خودکشی کنه اما بخاطر من منصرف شد
÷ این بچه الان چی گفت
@ من میرم یه چماق پیدا کنم
× منم موافقم
_ من مطمئنم داره دروغ میگه نمی خواسته خودکشی کنه
_ حتما پای یه موضوع دیگه در میان بوده
@ احتمالا
برش زمانی *** مگومی گوجو
@ جدی جدی می خواستی خودکشی کنی؟
# نه نمی خواستم خودکشی کنم ... تو که میدونی بی نهایت من دست خودمه وقتی کامیون به ماشین برخورد کرد پام شکست بعدش بی نهایت فعال کردم تا بیشتر اسیب نبینم
@ پس یعنی کاملا اتفاقی بوده ؟
# اره .... سر صبح اصلا حواسم نبود
اونور داستان ساکورا توی حیاط بیمارستان *
_ گریم اصلا بند نمی اومد .... دلم میخواست بابام زود تر خوب بشه
یک ماه بعد ...............................
۱.۴k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.