شرط: ۲ لایک
#عشق_خونی
پارت ۹
چند سال بعد
ویو راوی
مادر و پدر ا.ت و کوک به دست یک مافیا کشته شدن و ا.ت و کوک برای انتقام بزرگ ترین مافیای های جهان شدن
ویو ا.ت
درسته
خوانوادم به دست سانگ هو ( قاتل مادر و پدر ا،ت و کوک)کشته شدن و دیگه مادر یا پدری نبود که وقتی از خواب بیدار میشم بهم سلام کنن بوسم کنن برام صبحونه درست کنن ولی من الان کوک رو دارم و میخوایم باهم انتقام بگیریم
امروز همه ی آیدل ها باید در یک برنامه حاضر میشدن
و تبق تحقیق های من امروز میخوان منم مثل مادر و پدرم بکشن
ولی هیچ کس نمیتونست به من صدمه بزنه چون من یه خون آشام عادی نیستم
من خاصم
ویو کوک
امروز همه آیدل ها در یک برنامه حاضر شدن قرار بود امروز ا.ت هم بکشن ولی ا.ت یه خون آشام عادی نبود😏😏
اون خاص بود
با ا،ت آماده شدیم و به سمت برنامه حرکت کردیم ا.ت گفت میرم دست شویی منم گفتم باشه ا.ت رفت ولی بعد ۱۰ مین هم نیومد نگران شدم رفتن دیدم ۷ پسر گرفتنش نمیتونست تحمل کنه از یه طرفم نمیخواست از قدرتش استفاده کنه پس از زورش استفاده کرد
فقط یه سانیه حواسم پرت شد که دیدم پسرا ای همه جاشون خون میاد واقعا دلم خنک شد
ویو ا.ت
رفتم دست شویی که ۷ تا پسر میخواستن بدزدنم منم زدم ناکارشون کردم😂😂
وقت اجرام بود رفتن رویه استیج داشتم اجرا میکردم که یه گلوله به سمتم پرتاب شد ولی من میتونستم اجسام رو کنترل کنم بخاطر همین میسر تیر رو به سمت کسی که تیر رو پرتاب کرده عوض کردم و تمام کسی که میخواست بهم صدمه بزنه مرد ولی هنوز ریسشون زنده نمیتونستم تحمل کنم من میتونستم رویه هوا معلق بمونم پس رفتم روی هوا و به سمت خونه دشمنم که مادر و پدرم رو کشته رفتم بدون هیچ بادیگاردی
ویو کوک
دیدم ا،ت روی هوا معلق شد و به سمت خونه سونگ هو رفت بدون بادیگارد نگران ا.ت شدم و تعقیبش کردم وقتی رسیدم سونگ هو بیجون رویه زمین افتاده بود عجیه ا.ت از قدرتش استفاده نکرده پس چجوری سونگ هو اینطوری شده اححح درسته مادر و پدر ا،ت برای اینکه نجیب زاده هست از ۸ سالگی هنر هایه رزمی یاد دادن
ا.ت به سمت یکی از بزرگ ترین بار هایه جهان رفت خب دوتا بار هست که بزرگ ترین بار هایه جهانه یکیش مال منه و یکیش مال ا.ت ا.ت به سمت بار خودش حرکت کرد ولی قبلش لباسش رو عوض کرد چون خونی شده بود
رفتیم تویه بار که چند تا دختر اومدن به ا.ت تیکه انداختن ا.تم که عصاب نداشت یجوری نگاشون کرد که داشتن از ترس میمردن ولی بازم کم نیاوردن و گفتن
(یادتونه گفتم دختر هایه دیگرو / میزارم دیگه؟؟)
/ اه اه نگاه کن مثل اینکه اولین باریکه اومده بار ( خنده)
ا.ت کلاش رو در اورد( ا.ت کلاه هم پوشیده)
دخترا با دیدن ا.ت به پاشون افتادن ولی ا.ت انقدر که بی عصاب بود پسشون زد و رفت خونه
ادامه دارد......
پارت ۹
چند سال بعد
ویو راوی
مادر و پدر ا.ت و کوک به دست یک مافیا کشته شدن و ا.ت و کوک برای انتقام بزرگ ترین مافیای های جهان شدن
ویو ا.ت
درسته
خوانوادم به دست سانگ هو ( قاتل مادر و پدر ا،ت و کوک)کشته شدن و دیگه مادر یا پدری نبود که وقتی از خواب بیدار میشم بهم سلام کنن بوسم کنن برام صبحونه درست کنن ولی من الان کوک رو دارم و میخوایم باهم انتقام بگیریم
امروز همه ی آیدل ها باید در یک برنامه حاضر میشدن
و تبق تحقیق های من امروز میخوان منم مثل مادر و پدرم بکشن
ولی هیچ کس نمیتونست به من صدمه بزنه چون من یه خون آشام عادی نیستم
من خاصم
ویو کوک
امروز همه آیدل ها در یک برنامه حاضر شدن قرار بود امروز ا.ت هم بکشن ولی ا.ت یه خون آشام عادی نبود😏😏
اون خاص بود
با ا،ت آماده شدیم و به سمت برنامه حرکت کردیم ا.ت گفت میرم دست شویی منم گفتم باشه ا.ت رفت ولی بعد ۱۰ مین هم نیومد نگران شدم رفتن دیدم ۷ پسر گرفتنش نمیتونست تحمل کنه از یه طرفم نمیخواست از قدرتش استفاده کنه پس از زورش استفاده کرد
فقط یه سانیه حواسم پرت شد که دیدم پسرا ای همه جاشون خون میاد واقعا دلم خنک شد
ویو ا.ت
رفتم دست شویی که ۷ تا پسر میخواستن بدزدنم منم زدم ناکارشون کردم😂😂
وقت اجرام بود رفتن رویه استیج داشتم اجرا میکردم که یه گلوله به سمتم پرتاب شد ولی من میتونستم اجسام رو کنترل کنم بخاطر همین میسر تیر رو به سمت کسی که تیر رو پرتاب کرده عوض کردم و تمام کسی که میخواست بهم صدمه بزنه مرد ولی هنوز ریسشون زنده نمیتونستم تحمل کنم من میتونستم رویه هوا معلق بمونم پس رفتم روی هوا و به سمت خونه دشمنم که مادر و پدرم رو کشته رفتم بدون هیچ بادیگاردی
ویو کوک
دیدم ا،ت روی هوا معلق شد و به سمت خونه سونگ هو رفت بدون بادیگارد نگران ا.ت شدم و تعقیبش کردم وقتی رسیدم سونگ هو بیجون رویه زمین افتاده بود عجیه ا.ت از قدرتش استفاده نکرده پس چجوری سونگ هو اینطوری شده اححح درسته مادر و پدر ا،ت برای اینکه نجیب زاده هست از ۸ سالگی هنر هایه رزمی یاد دادن
ا.ت به سمت یکی از بزرگ ترین بار هایه جهان رفت خب دوتا بار هست که بزرگ ترین بار هایه جهانه یکیش مال منه و یکیش مال ا.ت ا.ت به سمت بار خودش حرکت کرد ولی قبلش لباسش رو عوض کرد چون خونی شده بود
رفتیم تویه بار که چند تا دختر اومدن به ا.ت تیکه انداختن ا.تم که عصاب نداشت یجوری نگاشون کرد که داشتن از ترس میمردن ولی بازم کم نیاوردن و گفتن
(یادتونه گفتم دختر هایه دیگرو / میزارم دیگه؟؟)
/ اه اه نگاه کن مثل اینکه اولین باریکه اومده بار ( خنده)
ا.ت کلاش رو در اورد( ا.ت کلاه هم پوشیده)
دخترا با دیدن ا.ت به پاشون افتادن ولی ا.ت انقدر که بی عصاب بود پسشون زد و رفت خونه
ادامه دارد......
۲.۸k
۲۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.