ستاره ی درخشان من
پارت بیستم
ا/ت : شوگا
شوگا : جونم؟
ا/ت : به نظرت لیا راست میگفت؟
شوگا : معلومه که نه.
ا/ت : باشه.
شوگا ویو : باید امشب یه برنامه بریزم که لیا نتونه به من و ا/ت اسیب بزنه.
پرش زمانی به 10 دقیقه بعد
شوگا : ا/ت رسیدیم خونه من پیاده شو
ا/ت : باشه.
ا/ت ویو : با شوگا وارد خونش شدیم خونه اش خیلی بزرگ بود و بی نظیر.
شوگا : خوب کوچولوی من به خونه خوش اومدی. اینجا رو خونه ی خودت بدون. راستی بیا بالا لباسات و عوض کن.
ا/ت : ولی من لباس ندارم
شوگا: عب نداره من چند دشت دارم بیا انتخاب کن و بپوشش.
ا/ت : باشه.
ا/ت ویو : با شوگا رفتیم طبقه ی بالا من توی یه اتاق جدا لباسامو عوض کردم برگشتم پایین.
شوگا : خب بزارم برم اب پرتقال بیارم باهم بخوریم بعد کلی حرف برای زدن دارم.....
میدونم این پارت خیلی کم بود ولی بازم مینویسم
ا/ت : شوگا
شوگا : جونم؟
ا/ت : به نظرت لیا راست میگفت؟
شوگا : معلومه که نه.
ا/ت : باشه.
شوگا ویو : باید امشب یه برنامه بریزم که لیا نتونه به من و ا/ت اسیب بزنه.
پرش زمانی به 10 دقیقه بعد
شوگا : ا/ت رسیدیم خونه من پیاده شو
ا/ت : باشه.
ا/ت ویو : با شوگا وارد خونش شدیم خونه اش خیلی بزرگ بود و بی نظیر.
شوگا : خوب کوچولوی من به خونه خوش اومدی. اینجا رو خونه ی خودت بدون. راستی بیا بالا لباسات و عوض کن.
ا/ت : ولی من لباس ندارم
شوگا: عب نداره من چند دشت دارم بیا انتخاب کن و بپوشش.
ا/ت : باشه.
ا/ت ویو : با شوگا رفتیم طبقه ی بالا من توی یه اتاق جدا لباسامو عوض کردم برگشتم پایین.
شوگا : خب بزارم برم اب پرتقال بیارم باهم بخوریم بعد کلی حرف برای زدن دارم.....
میدونم این پارت خیلی کم بود ولی بازم مینویسم
۲۳.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.