موریانه ها به جانم افتادند؛
موریانه ها به جانم افتادند؛
سرتاسر وجودم..
رنگی از زندگی نمانده همه جا تاریک است.
افکارم بهمن میشوندو در زمستان سرد وجودم برسر مغزم میریزند.
حسی نمانده؛
رمقی نمانده؛
حتی پیکر بیجانم را دیدم که دفن شد
همین چند وقت پیش بود...
نمیدانم
آخر حافظه هم نمانده!
هیچ نشانی از من نیست.
نشانی از شادیو خوشبختی نیست.
سفید پوش شدم ولی سفید بخت نه.
آخر میدانید..
برتن قلبم کفن پوشاندند.
حالا دیگر قلبی هم نمانده!.
سرتاسر وجودم..
رنگی از زندگی نمانده همه جا تاریک است.
افکارم بهمن میشوندو در زمستان سرد وجودم برسر مغزم میریزند.
حسی نمانده؛
رمقی نمانده؛
حتی پیکر بیجانم را دیدم که دفن شد
همین چند وقت پیش بود...
نمیدانم
آخر حافظه هم نمانده!
هیچ نشانی از من نیست.
نشانی از شادیو خوشبختی نیست.
سفید پوش شدم ولی سفید بخت نه.
آخر میدانید..
برتن قلبم کفن پوشاندند.
حالا دیگر قلبی هم نمانده!.
۲.۳k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.