𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 پارت ۸
انقد خودمو سابیدم که سفید بشم لباس پوشیدم رفتم ناهار بخورم نشستم سر میز
اصلا حوصله نداشتم که دوساعت باز این ماهان رو مخم بره ولی.....
ماهان=ا/ت
ا/ت=بله....
ماهان=.............هیچی بیخی
بیخیالش شدم چون میدونست برام ارزشی نداره حرفاش چیزی نگفت منم چیزی نگفتم و شروع کردم به خوردن
میل نداشتم واسه همین کم ریختم که حیف نشه
ا/ت=الهی شکر دستت درد نکنه زندایی عزیزم عالی بود
مینا=غذا های مامان من همیشه عالیه
زندایی=☺☺☺مرسی
ا/ت=دایی جون اجازه هست؟
دایی=البته بفرما
با اجازشون رفتم تو اتاقم و حاضر شدم
اول میکاپ بود یک میکاپ خیلی ساده بود ساده ی ساده اول کل صورتمو با سفسد کننده یکدست کردم زیاد نزدم چون صورتم کلا سفید و یکسان بود بعد رفتم سراغ چشم ها یک سایه ی کمرنگ شکلاتی روشن خیلی سیاه نکردم یک خط چشم کوتاه فقط برای یک حاله ی کشیده،کشیدم
بعد یک رژ گونه هلویی خوشمل زدم مژه هام خیلی بلند و فر بود کیوت بودن با ریمل پرپشتشون کردم بعد با رژ مدادی هلویی لبامو رنگ دار کردم و با یک برق لب خیلی کم براقشون کردم و رفتم سراغ لباس
پوشیدمشون و رفتم پیش زندایی
تا منو دید شروع کرد به قربون صدقه رفتن
زندایی=چشم حسود دور بشه از دختر نازم که انقد خوشگل شده خدایا حفظش کن
ا/ت=زندایی زیاد قربون صدقه نرو یک دیدی خودت چشمم کردی ها اخه خیلی زیاد هم بده
زندایی=اویییی اره راس میگی خب دخترم چی میخواد؟
ا/ت=زندایی میشه اون مدل باف معرفتو که خیلی حوشگله برام ببافی؟
زندایی=چشم
برام بافت با موهای بلند و خرمایی من خیلی خوشگل شدن نه خیلی پرپشت بودن نه خیلی کمپشت خیلی کیوت شدم از زندایی تشکر کردم و رفتم اتاقم لای بابت های مو چند تا گیره گل قرو کردم که ناز شه کلاه باکت هت رو هم گذاشتم من همیشه عادت داشتم با این استایل کلا شال نپوشم کیف کوچولو مو برداشتم بالم لب کوچولو با یک مرطوب کننده کوچیک توش کردم با گوشیم و رفتم بیرون
همین که در اتاق رو بستم ماهان از اتاق روبه رویی در شد(اتاق منو ماهان روبهروی هم هست)
ماهان=خوشگل شدی
ا/ت=ممنون تو هم خوشتیپ شدی
راستش از حق نگذریم خیلی جذاب بود یک شلوار مشکی با تیشرت سفید با یک پیرهن جلو باز از روش هوا چون همیشه خوبه اینجوری تیپ میزنه موهای خرمایی بورش هم که همیشه حالت خاصی داشت ولی خب نباید رو میدادم پس بی توجه رفتم پایین
ماهان=همین؟
ا/ت=چی همین؟
ماهان=دوساعت انالیزم کردی از اخرم توجه نکردی؟تو دیگه کی هستی
ا/ت=سعی نکن خودتو باز مثل قدیم بهم نزدیک کنی من هنوز اون کارتو فراموش نکردم حواستو خوب جمع کن
ماهان=...........
دیگه بی حرف رفتم پایین مینا نشسته بود رو مبل خیلی ناز بود اون دوست نداشت شال نپوشه چون زندایی براش همیشه شال خوشگل میخرید..................
اصلا حوصله نداشتم که دوساعت باز این ماهان رو مخم بره ولی.....
ماهان=ا/ت
ا/ت=بله....
ماهان=.............هیچی بیخی
بیخیالش شدم چون میدونست برام ارزشی نداره حرفاش چیزی نگفت منم چیزی نگفتم و شروع کردم به خوردن
میل نداشتم واسه همین کم ریختم که حیف نشه
ا/ت=الهی شکر دستت درد نکنه زندایی عزیزم عالی بود
مینا=غذا های مامان من همیشه عالیه
زندایی=☺☺☺مرسی
ا/ت=دایی جون اجازه هست؟
دایی=البته بفرما
با اجازشون رفتم تو اتاقم و حاضر شدم
اول میکاپ بود یک میکاپ خیلی ساده بود ساده ی ساده اول کل صورتمو با سفسد کننده یکدست کردم زیاد نزدم چون صورتم کلا سفید و یکسان بود بعد رفتم سراغ چشم ها یک سایه ی کمرنگ شکلاتی روشن خیلی سیاه نکردم یک خط چشم کوتاه فقط برای یک حاله ی کشیده،کشیدم
بعد یک رژ گونه هلویی خوشمل زدم مژه هام خیلی بلند و فر بود کیوت بودن با ریمل پرپشتشون کردم بعد با رژ مدادی هلویی لبامو رنگ دار کردم و با یک برق لب خیلی کم براقشون کردم و رفتم سراغ لباس
پوشیدمشون و رفتم پیش زندایی
تا منو دید شروع کرد به قربون صدقه رفتن
زندایی=چشم حسود دور بشه از دختر نازم که انقد خوشگل شده خدایا حفظش کن
ا/ت=زندایی زیاد قربون صدقه نرو یک دیدی خودت چشمم کردی ها اخه خیلی زیاد هم بده
زندایی=اویییی اره راس میگی خب دخترم چی میخواد؟
ا/ت=زندایی میشه اون مدل باف معرفتو که خیلی حوشگله برام ببافی؟
زندایی=چشم
برام بافت با موهای بلند و خرمایی من خیلی خوشگل شدن نه خیلی پرپشت بودن نه خیلی کمپشت خیلی کیوت شدم از زندایی تشکر کردم و رفتم اتاقم لای بابت های مو چند تا گیره گل قرو کردم که ناز شه کلاه باکت هت رو هم گذاشتم من همیشه عادت داشتم با این استایل کلا شال نپوشم کیف کوچولو مو برداشتم بالم لب کوچولو با یک مرطوب کننده کوچیک توش کردم با گوشیم و رفتم بیرون
همین که در اتاق رو بستم ماهان از اتاق روبه رویی در شد(اتاق منو ماهان روبهروی هم هست)
ماهان=خوشگل شدی
ا/ت=ممنون تو هم خوشتیپ شدی
راستش از حق نگذریم خیلی جذاب بود یک شلوار مشکی با تیشرت سفید با یک پیرهن جلو باز از روش هوا چون همیشه خوبه اینجوری تیپ میزنه موهای خرمایی بورش هم که همیشه حالت خاصی داشت ولی خب نباید رو میدادم پس بی توجه رفتم پایین
ماهان=همین؟
ا/ت=چی همین؟
ماهان=دوساعت انالیزم کردی از اخرم توجه نکردی؟تو دیگه کی هستی
ا/ت=سعی نکن خودتو باز مثل قدیم بهم نزدیک کنی من هنوز اون کارتو فراموش نکردم حواستو خوب جمع کن
ماهان=...........
دیگه بی حرف رفتم پایین مینا نشسته بود رو مبل خیلی ناز بود اون دوست نداشت شال نپوشه چون زندایی براش همیشه شال خوشگل میخرید..................
۱۸.۵k
۲۴ آذر ۱۴۰۰