تک پارتی جیسونگ
تابع قوانین ویسگون، تابع قوانین جمهوری اسلامی
#استری_کیدز
#هان
&نه عشق پاک من.. خواهش میکنم این گونه مرا ترک مکن
پسرک مو خرمایی سعی کرد دست دردمندش رو به گونهٔ خیس از اشک دختر برسونه، اما موفق به انجامش نشد
_تا ابد عاشقت خواهم ماند... زیبای من
و برای همیشه چشمانش رو بست، همزمان پرده های قرمز رنگ صحنه به سمت پایین فرود آمدن و تشویق های حضار فضا رو پر کرد، بعد از تعظیم و تشکر از حضار، به پشت صحنه رفتن تا لباس های تاریخیشون رو عوض کنن
درحالی که مشغول باز کردن جواهراتت بودی، با دیدن انعکاس جیسونگ درون آینه رو به روت لبخندی زدی و گفتی
&خسته نبا...
هنوز حرفت کامل نشده بود که شروع به حرف زدن کرد
_تا ابد عاشقت خواهم ماند.... گونه ای که قلب الهه عشق برایمان به تپش بی افتد، گونه ای که غیر قابل توصیف باشد.. حتی بیشتر از عشق ماه به خورشید، عاشقت بودم، هستم و خواهم ماند، زیبای من
نگاهش رو به چشم های متعجبت درون آینه داد، می تونست متوجه بشه که از شدت تعجب توی جات خشک شدی، پس با خجالت زمزمه کرد
_دیالوگ بهتریه برای پایان نمایش.. اینطور فکر نمیکنی؟!
تو که خیالت با شنیدن این حرف راحت شده بود و مطمئن شدی که این یک اعتراف عاشقانه از طرف دوستت نیست، به سمت جیسونگ برگشتی و گفتی
&واقعا عالیه... پسر تو توی همه چیز استعداد داری، بازیگری، موسیقی.. حالا هم که نوشتن نمایش نامه، به جیسو میگم تا این رو هم به نمایشنامه اضافه بکنه
سری تکان داد و تو هم در قبالش لبخندی تحویل دادی
&خب پس.. من میرم لباسم رو عوض کنم
اجازه ندادی چیزی بگه و به سمت اتاق تعویض لباس حرکت کردی، با خودش زمزمه کرد
_ای کاش نمیترسیدم و بهت میگفتم این حس من نسبت به توعه.. دیوانه وار عاشقتم.. کیم ا.ت
#استری_کیدز
#هان
&نه عشق پاک من.. خواهش میکنم این گونه مرا ترک مکن
پسرک مو خرمایی سعی کرد دست دردمندش رو به گونهٔ خیس از اشک دختر برسونه، اما موفق به انجامش نشد
_تا ابد عاشقت خواهم ماند... زیبای من
و برای همیشه چشمانش رو بست، همزمان پرده های قرمز رنگ صحنه به سمت پایین فرود آمدن و تشویق های حضار فضا رو پر کرد، بعد از تعظیم و تشکر از حضار، به پشت صحنه رفتن تا لباس های تاریخیشون رو عوض کنن
درحالی که مشغول باز کردن جواهراتت بودی، با دیدن انعکاس جیسونگ درون آینه رو به روت لبخندی زدی و گفتی
&خسته نبا...
هنوز حرفت کامل نشده بود که شروع به حرف زدن کرد
_تا ابد عاشقت خواهم ماند.... گونه ای که قلب الهه عشق برایمان به تپش بی افتد، گونه ای که غیر قابل توصیف باشد.. حتی بیشتر از عشق ماه به خورشید، عاشقت بودم، هستم و خواهم ماند، زیبای من
نگاهش رو به چشم های متعجبت درون آینه داد، می تونست متوجه بشه که از شدت تعجب توی جات خشک شدی، پس با خجالت زمزمه کرد
_دیالوگ بهتریه برای پایان نمایش.. اینطور فکر نمیکنی؟!
تو که خیالت با شنیدن این حرف راحت شده بود و مطمئن شدی که این یک اعتراف عاشقانه از طرف دوستت نیست، به سمت جیسونگ برگشتی و گفتی
&واقعا عالیه... پسر تو توی همه چیز استعداد داری، بازیگری، موسیقی.. حالا هم که نوشتن نمایش نامه، به جیسو میگم تا این رو هم به نمایشنامه اضافه بکنه
سری تکان داد و تو هم در قبالش لبخندی تحویل دادی
&خب پس.. من میرم لباسم رو عوض کنم
اجازه ندادی چیزی بگه و به سمت اتاق تعویض لباس حرکت کردی، با خودش زمزمه کرد
_ای کاش نمیترسیدم و بهت میگفتم این حس من نسبت به توعه.. دیوانه وار عاشقتم.. کیم ا.ت
۲۷.۳k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.