آب از آب تکان نخورد نه دیدی و
آب از آب تکان نخورد نه دیدی و
نه دیده شدی...
رفت و گذشت بی نگاهی که بوی مهربانی دهد
غافل از اینکه همین نزدیکی ها
از آب آبی تر است دلی که میمیرید
برای لحنه کودکانه آن
لحنی شبیه مریمی های پرپر
امشبم هم مثل همیشه است
آره
باز هم سر میزند تنهایی
آره
از دوباره میآید دلتنگی
آره
با ندیدنش چه میکنی
هراسی ندارم
باهاش رفیقم این روزا
نه دیده شدی...
رفت و گذشت بی نگاهی که بوی مهربانی دهد
غافل از اینکه همین نزدیکی ها
از آب آبی تر است دلی که میمیرید
برای لحنه کودکانه آن
لحنی شبیه مریمی های پرپر
امشبم هم مثل همیشه است
آره
باز هم سر میزند تنهایی
آره
از دوباره میآید دلتنگی
آره
با ندیدنش چه میکنی
هراسی ندارم
باهاش رفیقم این روزا
۵۰۴
۱۱ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.